خانوماماباهم هیچ مشکلی نداشتیم میخواست بره سرکارشام داشتیم میخوردیم گفت فرداناهارابگوشت درست کنم گفت نه بادوستام صبح میخوام کله پاچه بخوریم بعدگفتم ای کلک بازپس برای منم بیارویکم باهاش شوخی کردم بعدگفتم اوناجابهداشتی یانه ورداشت باتشرگفت به توربطی نداره این چیزاش میخوای برات بیارم نمیخوای به توربطی نداره منم قهر کردمباهاش الانم باماشینش رفت سرکارشبکاره ولی دلم خیلی شکست
چرا؟🥺
از قبل کینه ای به دل گرفته بود ازت؟ انگار از چیزی شاکیه؟
عزیزم..این مردا همیشه یه جاشون میلنگه
چقد بد حرف زده
وا چش بود اخه...
بگوبخوره توسرت نمیخوام اصلا
الانم گریه میکنم
حطما سر بهداشت خیلی گیر دادی قبلا بهش ایا؟
از یه چیزی دلخور بوده
مردا همینجوری احمق و جو گیرن
شوهر نفهم منم الان یه دعوای نا حقی با من کرد دلم میخواد خفش کنم خوبه خوبه وقتی بد میشه دیگه فلک جلودارش نیست
اعصابم داغونه
هیچ وقت نشده با یه مرد شوخی کنم پشیمون نشم.
شوهر پدر برادر هرررر مردی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
