۴سال پیش تو یکی از همین گروهای تلگرامی بایکی اشنا شدم
برای اولین بار بود قبول میکردم تا بایه پسر باشم قبل اون باهیچ پسری نبودم شاید چت میکردم ولی باهاشون نبودم
خلاصه اومد پی ویمو پیشنهاد داد باهاش بمونم عکسشم داد خدایی خیلی زشت بود ولی یه حسی بهم گفت دلشو نشکون باهاش بمون
نمیگم خودم خیلی خشگلم ن ولی خیلی بهتراز اونم
باهاش موندم شد یه ماه دنبال بهونه بودم خلاص شم خلاص شدم دوباره سرو کلش پیدا شد
ازم شماره میخواست بهش نمیدادم
عکس میخواست نمیدادم اینم بگم عکس واقعیمو بعد ۵ماه دید
ازم قرار میخواست نمیرفتم
کارمون شده بود فقط چت
خلاصه یه ماه باهم بودیم یه ماه کات همینجوری گذروندیم تا دیدیم شد ۴سال
دلم واسش سوخت خدایی هیچ پسری اینجوری بااین شرایط بدون قرار... نمیمونه
دلو زدم به دریا قبول کردم همو ببینیم
اومد سرقرار
دیدم واااااای قدشم از من کوتاه تره