انقدر دلم پره از مشکلات که دارم میترکم
دو تا دوست دارم که میتونم باهاشون حرف بزنم،انقدر گرفتار زندگیهاشون شدن که جواب نمیدن
مامانم که بنده خدا واسش استرس بده،از طرفی اوضاع منم داره بهش فشار میاره
اینجام که چهار تا نظر ادم رو اروم نمیکنه
خیلی پرم به خدا،مغزم داره میترکه