حسود و مریضن
فک کن مسافرت بودیم من و شوهرم و خواهرشوهرم تو حال می خوابیدیم
برادزشوهرمو دایی و پسردایی شوهرم تو یه اتاق
جاری و مادرشوهرمم تو یه اتاق شب اخر رختخواب من جلو در توالت بود خیلی بو میداد جمع کردم رفتم اون سمت نزویک شوهرم رختخواب پهن کردم چون با فاصله می خوابیدیم
یعنی بلافاصله مادرسوهرمو از اتاق بیرون کرد به شوهرش گفت بیاد پیشش بخوابه یعنی تا این حد روانیو حسوده البته مادرشوهرمم حقشه چون خیلی طرفدارشه