2777
2789
عنوان

بچه ها شما بودین چی کار می کردین؟

318 بازدید | 21 پست

بچه ها 

ما شهرستان زندگی می کنیم 

برادر شوهر و خواهر شوهرم هم قم هستن 

ماهی یک بار میان خونه مادرشوهر 3 روز می مونن 

اونا هم توقع دارن وقتی اینا میان همش بریم اونجا شام و ناهر حتی بخوابیم خونه شون 


از کجا فهمیدی همچین توقعی رو؟

ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بی‌طاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو می‌توانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایسته‌ی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگه ادمایی باشن که باهاشون خوش بگذره، بله میرم

درغیر اینصورت نه

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

خوب اگه آدمهاي خوبين برو خوش بگذرون دوست نداري زياد بموني ي روزش و برو از صبح تا شب

ادمای خوبین ولی من از کاراشون خوشم نمیاد راحت نیستم باشون 

محبتشون زبونیه واقعی نیست 

همش می خواد یه چیزی بت بفهمونن 

تو اعصابن 

به نظر من دوستت دارن که دوست دارن تو جمعشون باشی ودرغیراین صورت اصلا بهت نمیگفتن بیا.حالا ماهی ی بار میان خودشون تو این ماهی یک بار اگه بخوای بری هیجی ازت کم نمیشه .

اگر انسانها همدیگر را درک کنند ، قاضی ها باید شغل دیگری برای خود انتخاب کننننند...

دوست شوهرمو خانمش(خانمش خیلیییی پرحاشیست)خیلی اصرار ب رفتوآمد داشتن.چندباری رفتیمو اومدیم دیدم نه اینا اصلا برای مامناسب نیستن.پشت سرم حرف زده بودن.تااینکه هردفعه زنگ میزد خانمه من رد نیدادم با اس میدادم دستم بنده یا خونه مامانمم و این حرفا...دوزاریش افتاد ک دارم ردش میکنم دیگه ازکنارمم رد نشد

اینا مال همین ۱ماه پیشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792