رابطه جاری م با خانواده شوهرم خیلی خوبه،تقریبا هر روز خودشونه و با هم بگو و بخند دارن،من چند سالی باهاشون قهر بودم و هفته ای یک بار میرم خونه شون،حتی به بچه اون
بیشتر محبت میکنن،وقتی صداشون میاد اعصابم خرد میشه،خانواده خودم ازم خیلی دورن،شما بودین چجوری خودتون و آروم میکردین؟
من جاری ندارم راحتم
خوبی کن
من فکر نمیکنم رابطه‌ی جاریم با خانواده‌ی شوهرم به من ارتباط داشته باشه
محل نمیدادم
همین
خب تو هم مثل اون خوب باش تا باهات خوب باشن
رابطتتو باهاشون زیاد کن
اینجوری فکر نکن همون‌هفته ای بیار میری بهتره
سیاست بخرج میدادم و رفتارمو باشون اجتماعیتر میکردم...بخاطر روحیه خودم
کار درستو شما میکنی اون نادونه
خب سعی کن بری تو جمعشون و باهاشون خوب بشی
افسرده گی گرفتم،همش غمگینم
خودت میگی باهاشون قهری
بعد چه انتظاری داری
من باهاشونم رابطه دارم و بهشونم محبت زیاد میکنم
ولی اونا خیلی باجاریم خوبن
دقیقا درکت میکنم تازه من شرایطم بدتر از توعه تو حداقل ی مدت قهر بودی کیف کردی
منم غریب و تنهام
