2777
2789

من این داستانو یه جا خوندم اینجا کپی میکنم شمام بخونین

من تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم که تقریبا همه همو می شناسند
دوسال پیش یکی از دختر های همسایه ما پسر داییش خواستگارش بود ولی چون وضع مالی خوبی نداشت دختره قبول نکرد با یکی دیگه ازدواج کرد هنوز چند ماه از ازدواجشون نگذشته بود که دختره شروع میکنه بهونه گیره و پاشو تو کفش میکنه باید طلاقم بدی که می فهممن دختره حامله است با اصرار خانواده دختره میره سر خونه زندگیش اما شرط میزاره که شوهرش خونه و ماشین و بزنه به نامش شوهرشم چون خیلی دوستش داشته قبول میکنه تا اینکه بچه اش بدنیا اومد هنوز دو ماهش تموم نشده بود در کمال تعجب خبر دار شدیم بچه شون مرده 😥چند روز بعدش شوهرش گم شد تقریبا سه روز از گم شدن پسره گذشته بود که یکی از همسایه ها گوسفند هاشو میبره بچرن که متوجه بویی خیلی بدی میشه 🤮🤮 وقتی دنبال بو رو می گیره میرسه به دره توی دره میره میبینه جنازه همین پسره افتاده 😱😱 زنگ میزنه پلیس👮‍♂ خانواده اش به زنش شک میکنن پلیس هم می گیرتش اونم اعتراف میکنه من با نقشه پسر داییم باهاش ازدواج کردم وقتی همه اموالشو زد به نامم طلاق بگیرم ولی شوهرم از بس دوستم داشت هیج جوره راضی نمیشد طلاقم بده منو پسر داییم کشتیمش که باهم ازدواج کنیم
و اعتراف به قتل بچه طفل معصومش هم میکنه گفته بوده سینه امو گذاشتم جلو دهن و بینی ش اینقدر فشار دادم تا خفه شده🥺🥺
پلیس هم با اعترافات خانم پسر داییش و گرفتن تو زندانن که خانواده خودشون هم تردد شون کردن 😡😡

خدایا شکرت 🌸

چرا انقد حیوون تو دنیا وجود داره......به بچه خودش هم رحم نکرد....😑😑😑😤😤😠

یه جایی همین وراس همیشه ما خدامون ...مث خورشیدی که میکنه ماهو تابون....اگه توفان ترینم بازم قرصه دلم...وقتی خودشه ناخدامون🙂

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز