خسته شدم از رفتاراش مگه من چه گناهی کردم بخدا هرچی حرف میزنه توهین کرده حتی جوابشو ندادم گفتم رومون باز نشه از هم حرمتی بمونه بینمون اما نمیزاره برم خونه کسی میگه بچه کوچیکه کجاببریش حتی خونه بابامم نمیزاره دیگه نمیتونم طاقت بیارم 😭😭😭
خداصبرت بده
ی جاهایی لازمه جواب بدی
اره من میفهمم شوهر منم اینطوریه اصلا نمزاره جای برم از وقتی ازدواج کردم 4 سال میگذره من فقط یه شب خونه مامانم موندم
اونم باردار بودم رفته بودیم خرید سیسمونی دیروقت شد مجبور شد اجازه داد همیشه با نظر من مخالفه حتی اگه بعدا اون کارو انجام بده
گریه های یواشکی شده کارمن این روزا دیگه خسته شدم دارم دق میکنم
من دوسال اول که با خونواده شوهرم زندگی میکردم تو یه خونه سرویس و حموم مشترک بود همیشه هم اونجا جنگ اعصاب بود از وقتی مستقل شدیم احساس میکنم شوهرم یجوریه انگار ناراحته همیشه لج میکنه بهانه میگیره ولی من اصلا اهمیت نمیدم دیگه بازم خیلی بهتره از اونجا تحمل میکنم
منم طبقه بالا خونه پدرشوهرم زندگی میکنیم بیشتر اعصاب خوردیامون واسه رفتارش با اوناس میگه من خیلی بهش گیر میدم چونکه میگم پولی داری بزارش واسه زندگی خودمون واسه اونا خرجش نکن دیگه روانی شدم میگم کتش میرفتم یه جایی که هیییچ کسی نباشه
خانواده شوهرم همیشه تو زندگی ما دخالت میکنن ینی در حدیه که همیشه زنگ میزنن از شوهرم امار میگیرن اینقد بدم میاد هروقت میاد خونمون بچمو بغل میکنن هی بهشیاد میدن که نیاد پیشم اونم یه سالشه وابسطه ی منه وقتی گریه میکنه میگن مامانت چیه براش گریه میکنی ارزش نداره که
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
