قبلا که بچه بودم عاشق این بودم که یه خواهر یا برادر داشته باشم اما مامانم میگفت دکترا میگن نمیتونی و البته ما هم شرایطشو نداشتیم.با اختلاف سنی ۱۵ سال مامانم یه خواهر آورد و موقعی بود که من خیلی بزرگتر شده بودم.
الان اصلا حوصلشو ندارم و با اینکه بچه هست رفتاراش عجیبن و کلی اعصابمو بهم میریزه.منم ناخواسته گاهی باهاش بدجور دعوا میکنم و البته یه بدجنسی خاصی تو وجودشه جوری که هیچ کسی باورش نمیشه.اما ببخشید اینو میگم اصلا دوسش ندارم.نمیدونم چرا.نمیدونم کارم گناهه یا نه اما دست خودم نیست و البته مادر پدرم خیلی دوتامونو دوس دارن و تبعیضی قائل نمیشن.