آهان یادم افتاد عموم برامون کلوچه لاهیجان آورده بود زنش کاری کرد ازمون پسش گرفت بدون هیچ هزینه اجاره و آبو برقی چندسال بود خونمون زندگی میکردن😒😒😒
تو بچگی.برای تولدم ظرف میوردن😕اخههه من اوون ظرفوچیکارکنم الان
مامان بزرگ پسر خالم به پسر خالم که ۲۰ سالشه یه تی شرت داد بعد اونم دادش به داداشم که ۶ سالشه
مامان بزرگش برا یه پسر ۲۰ ساله لباس اندازه پسر ۶ ساله اورده بود
عموم و زنعموم و دخترشون خونه ما چندسال زندگی کردن بعد زنش۲۴ساعته همش دعوا داشت مثلا آب قطع میشد برق قطع میشد با شوهرش دعواش میشد مارو نفرین میکرد و با مامانم دعوا میکرد درصورتیکه مامانم بخدا اصلا هیچ نمیگفت میترسید زندگیشون از هم بپاشه میگفت زنعموتون هرچی میگه گوش بدید چون چندبار میخواست جدا شه مامانم میگفت زندگیشون خراب نشه آخرسر هم بابام بهشون ی خونه مجانی داد ک زنعموم دائم نفرین اون کسی میکرد ک بردتش اون محل😒😒عروسی و خرج طلا و وسیله خونه همه چیزشم بابام داد بعد یبار عموم برامون کلوچه سوغاتی آورد کاری با عموم کرد اومد ازمون پسش گرفت با عمومم زیاد دعوا میکرد الان نزدیک نوه دار شدنشونه باز دعوا داره گاهی میخواد جدا شه بابام دوباره بینشونو خوب میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
