اعصابم خورد شد تا شب.
هی خداااا دلم گرفت... من میرم سرکار. باید 9 سرکار باشم. مسیرمون یکیه..... خو حیفه من هزینه کنم ماهی 150 تومن میشه.
اونم خونسرده. لج میکنه..... من امروز خواب موندم اونم خوابیده. دلش جوش نمیزنه اصلا چون تایم خودش 9.30
من استرس میگیرم چون کارفرمام خیلی غر میزنه. اما شوهرم این موضوع رو جدی نمیگیره.. امروزم لحظه اخر سریخچال رفت سر صبح اب بخوره... گفتم چرا لج میکنی. هربار حرص در میاری. خستم کردی.اونم خواست بطری رو پرت کنه... بعد نشست گفت اصلا نمیبرمت...... دلم میخواست بشینم زار زار گریه کنمممممم. چقدر ضعیفم. چند بار غر زدم پاشو بریم دیرم شده از شنبه اسنپ میگیرم... پاشد تا محل کارمم هیچی نگفتیم. من میدونم اون رفته سرکار و عین خیالش نی....اما من دستام میلرزه. ناراحتم با کوچکترین بحث بهم میریزم