سلام.ممنون که اومدید کلیتی از زندگیم رو میگم و ی سری اتفاق که فکر میکنم باعث شد کل مسیر زندگیم تغییر کنه.امسال سومین کنکور رو میدم و واسم دعا کنید به رشته پزشکی برسم . اگه خودتون یا کسی از نزدیکاتون دعاش زود قبول میشه رو تگ کنید.دعا کنید این اتفاقها واسم تموم بشه و به پزشکی برسم یه ماه دیگه کنکوره. دعا کنید بتونم این مدت تموم تلاشم رو بکنم و رتبه ام به زیر دویست برسه(درسم خوبه و ان شاالله دعا شما هم قبول بشه.اما داستان زندگیم...
اونم تنهام گذاشت اون یکی که باهاش صمیمی بودم کوچکتر از خودم بود و من نگران بودم که این اتفاقها سر اونم نیفته همش میگفتم باید درس بخونی از سر اتفاق مادرش جیمیلها رو دیده بود و گفت مادرم گفته چون پسر خوبیه و به درسات اهمیت میده هفته ای یه بار حرف بزن منم تموم پیام ها رو از جیمیلم پاک کردم و حالا به هر دلیلی اونم بی خبر رفت
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
🏴« السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسِین، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ».یه سلام کوتاه به امام حسین علیه السلام هست که ثواب 20 حج قبول رو داره و به روایتی 99 حج پیامبر چرا حج؟ چون حج یکی از جامع ترین عبادات در اسلام هست.... ما با هر گناهمون اعمال خیرمون از بین می ره ولی اینجا چون حج پیامبر در اعمال ما نوشته شده حتی اگر گناهم خدای نکرده بکنیم این عمل عمل پیامبر هست و پاک نمی شه و تا اخر با ماست التماس دعا
اما بدترین اتفاق انتظار کشیدنه.تابستون بازم رو اون بازی با یکی آشنا شدم اما گفتم من خیلی ضربه خوردم و نمیخوام وابستگی باشه و از این اتفاقا اونم بزرگتر بود تقریبا دوبرابر سن خودم
ببین اسی نفهمیدم چی ب چی شد ولی اینومیدونم موقع درس و ازمون شیطون تمام سعی شو میکنه ک فکرت هزارجا بره..توکلت ب خدا باشه و بشین پای درست خواهر و اینحرفارم بذارکنار.بای.
واسه مطالعه کنکورم در مدت کل سال پیامی ندادم ولی امسال که موندم یه سری اتفاقات باعث شد دیرتر شروع کنم و البته با اونم حرف میزدم و خیلی ازش خواهش کردم که بینمون دعوا نشه
شاید زیاد تو بحث کنکور بلد نبود و توجه زیادی به بحث مطالعه ام میداد.آخرین بار که درددل کردم کلی ازش خواستم اونم مشکلاتش رو بگه آخه وقتی یه مشکلی واسش پیش میومد کلا حرف زدنش فرق میکرد،چیزی بهم نگفت فرداش بهم گفت
گفت یه سیم کارت داشته و رفته اونو پس گرفته و شوهر سابقش بهش زنگ زده منم کلی دعواش کردم که چرا این کار رو کرده معلومه که شماره اش رو داره و رفته اون سیم کارت رو دوباره گرفته یه بار که باهاش دعوا کردم گفتم بهت پول میدم سیم کارت بخر که منم شماره ات رو نداشته باشم.ولی گفت خودم میخرم ولی رفته بود اون قبلی رو گرفته بود
اینو که گفت ناراحت بودم نه اینکه به خاطر زنگ شوهرش به خاطر اینکه من کلی بهش انرژی میدادم تا با اون طلاق و مشکل خواهرش که اونم میخواست طلاق بگیره و مرگ مادرش کنار بیاد و گذشته اش رو فراموش کنه اما چرا اون کار رو کرده بود نمیدونم