2777
2789

کیا یادشونه؟؟؟؟؟

بگودوچرخه...سیبیل بابات میچرخه

بگوفرانسه...بابات قد آدامسه

بگوخاک انداز...خودتو جلو بیانداز

بگومتکا...بخور از این کتکا

بگوبادبزن...بروسرکوچه داد بزن

بگوپنیر...برو یه گوشه بمیر

بگوشامپو...بیا بغلم گامبو.. 

بگوسه هفتا بیس و یکی...خاک تو سر تو یکی

بگوچاقو...برو بچه دماغو

بگواشرف...دلم برات قش رف

بگوداوود...لای دهنت وا موند

بگو پنکه...تنبون بابات تنگه

بگو آدامس...بپر تو آمبولانس

بگو فیتیله...فردا تعطیله

بگوبشکه...سیبیل بابات خشکه

بگوپشتی...چرا منو کشتی

بگومرسی...بچه خرسی

بگوگلابی...رییس مسترابی

بگودمپایی...برو بغل زندایی

بگوصابون...لیز بخور برو تو خیابون

بگو عدسی ...فردا مرخصی

بگولوبیا...فردا زود بیا

بگو7...سرت کلاه رف

بگو2...بقیش بدو

بگو جاسیگاری...فردا میری خواستگاری

بگوگاری...شتلق(یه سیلی زدم یادگاری)

بگو1...بترک

بگومسخره...اسم بابات اصغره

بگوهلو...بپر تو گلو

بگوکشتی...بیا بغلم مشتی

بگو راس میگی...کاستو بیار ماس بگیر

بگو کشتی...با نامزدت میگشتی

بگوحقته ...فردا شب عقدته

بگو کشتی...من خوشکلم تو زشتی.

یاد اون دوران که با این حرفا خوش بودیم،بخیر.😂😂


بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       

شما چیا یادتونه؟؟؟

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یاد خاطرات بچگیم افتادم چقدر با خواهر برادرام خوش بودیم   

الان هرکی ازدواج کرده پی زندگی خودشه    

  فــــــــاطــمه سادات هستم همــسر آقا حـــــامد و مــامـــان ســید میـــثــاق عزیزم  

من با اهنگ خوندمشون🤣🤣🤣🤣

فقط بیا بغلم گامبو

   ●۱۰♡فروردین♡ تولدمه😍  خانومی گل زندگی جدیدی شروع کردم لطفا از گذشتم دیگه نپرس♥️🙏 ..................به زودی🤩😍تیکر بارداری میزنم 🤰انشالله🤲🧿💟 دعاکنید 😔 انتظار فرزند سخته😔😓😢 اگه خواستی ته دلت برام یه صلوات بفرست💙♥♥♥♥   به لطف خدا و دعای شما دوستان در من دو قلب میتپه🥰🥺♥
یادش بخیر 

😉

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       

بگو تشت.....حالا گمشو برو رشت🤣🤣🤣🤣🤣

   ●۱۰♡فروردین♡ تولدمه😍  خانومی گل زندگی جدیدی شروع کردم لطفا از گذشتم دیگه نپرس♥️🙏 ..................به زودی🤩😍تیکر بارداری میزنم 🤰انشالله🤲🧿💟 دعاکنید 😔 انتظار فرزند سخته😔😓😢 اگه خواستی ته دلت برام یه صلوات بفرست💙♥♥♥♥   به لطف خدا و دعای شما دوستان در من دو قلب میتپه🥰🥺♥

ادامه راست میگی مامیگفتیم کاستوبیارماست بگیراززن عباس بگیر بقیشوکالباس بگیر😂😂😂😂

گروه آبی💙💙💙وزن شروع۶۶✌وزن هفته بعد۶۳/700👈وزن ۵بهمن۶۳👈وزن ۱۲بهمن۶۲/۳۰۰👈وزن هدف۵۵💪قد۱۵۶👊هدف اول۶۰👈هدف اخر۵۵😉۲کیلوو۳۰۰گرم مونده تاسبزشدنم💪🏻💪🏻🤸‍♀️🤸‍♀️💃💃من مطمئنم به وزن ایده آلم خواهم رسید😍😭              خواستن توانستن است🥰😉                                                                                                                                                چشم برهم زدنی مردکوچک من👦بزرگ مردی میشود👨‍💼که برای نگریستن به چهره ماه مردانه اش بایدسربالاکنم😍
یاد خاطرات بچگیم افتادم چقدر با خواهر برادرام خوش بودیم    

عزیز دلمممممم

الان دوری ازشون؟

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       

هندی کورداهه   ش رت بابات پاره

دخترمو یاد دادم😝😝😝

👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀
اولیا شلخته دومیاپاتخته سومیا...

باریک.....

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792