خانواده شوهر بیشعور

وااااااااای اره 😂😂😂😂😂😂 

اصلا کاری به پسر ندارنااااا، تا ازدواج میکنن میشن عزیز دل مامان بابا

موافقممم👍🏼👍🏼👍🏼

من طرف کسی رو نمی‌گیرم ولی قضاوت ممنوع 

استارتر عزیز می‌دونم ناراحتی

ولی گاهی اوقات آدم دست خودش نیست 

مطمئنم باش اگر مقصر باشن پشیمون میشن

ب دل نگیرید شرایط زندگی خیلی سخت شده البته دلیل نمیشه که سواستفاده کرد...

خخخ. دیگه شرمندتم توضیحات بیشتر مقدور نیس.

الان زنگ میزنم 125.

این دختر ب مادرش رحم نمیکنه 

این دیگه کیه 😐

چکار کردن مگه روز عروسیت

حالا من مادرشوهرم خوبه ، پدرشوهرم به ظاهر خوبه اما از صدتا زن بدتره، خیلی خاله زنکه 

یبار کیفم تو راه پله بود زیپش باز بود 

، یهو از اتاق اومدم تو پله که کیفمو بردارم دیدم پدرشوهرم داره داخلشو میکرده ببینه چی خریدم، داشت فاکتورش رو نکاه میکرد، من جلو نرفتم که رومون به هم باز نشه، بعد شب هی به مادرشوهرم میگفت خوبه کارت حقوقیمو ازت بگیرم انقدر خرج نکنی، اونم نمیدونست جریان چیه هی میگفت بخدا دست من نیست، بعد منم به شوهرم گفتم داری هفت تومن بدی برام کوشی ؟یه گوشی دیدم خیلی خوشم اومده، شووووووهرم‌چه عجبیییییی یهو کفت فردا بریم بخریم، گوشی رو‌خریدم این دیگه میسوخت، از اون روز هی لج میکنه باهام، بخدا از خواهرشوهر بدتره😂😂😂

هی میشینه زیر پا شوهرم میگه کارت حقوقی دست خودت باید باشه نه زن، شوهرم هی میگه زندگی مشترکه، بعد انقدر شوهرم باهام راحته قشنگ میگه باباش پشت سرم چیا میگه

من خیلی خرج میکنم اما جز پس انداز همیشه ۱۴میلیون سر کارتم هست برا روز مبادا،بعد خودش خسیسه هیچ وقتم پول نداره پدرشوهرم 

یا مثلا اگه با شوهرم حرف بزنم انقدر گوشیشو تیر میکنه تا میشنوه، شاید باورت نشه خداشاهده تو اشپزخونه آروم حرف میزنم شوهرم متوجه نمیشه میگه چی؟بعد پدرشوهرم با فاصله از تو حال میگه اینجوری کفت

شوهرت قاطع عمل کرده..کنارش باش

واي پدرشوهر تو يك پا مادرشوهره بلاخره يك بدذات بايد باشه تو خانواده...تو روز عروسيم اول از همه تا وارد شدم حالشون بد شد خواهرشوهر و مادرشوهر سمتم نيومدن..بعد ميخواستن سرويس بهم بدن پرت كردن تو سر مامانم كه اينو بندازين گردنش منم ننداختم🤣بعد رفتيم تو سالن ببين تو عروسي دختر پسر مادر دختر پسر همش مواظبن كه يك وقت دعوا نشه بعد مادرشوهر خواهرشوهر من خودشون دعوا راه انداختن ...همش مثلا گشت ارشاد راه افتاده بودن دست اينو اونو ميكشيدن كه يك وقت از من فيلم نگيرن درصورتي كه براي من مهم نيست چون من حجاب ندارم ..بعد حتي ميرفت دست كساي كه از خودشونم سلفي ميگرفتن و فشار ميداد توهين ميكرد بعد ي گوشه وايساده بودن من باهمسرم ميرقصيدم داشتن دق ميكردن از اين كه من خوشحال بودم هركي رسيد بهم گفت جقدر خوشگل شدي دق ميكردن مخصوصا شوهر بيشتر باعث حسادت اونا ميشد انقدرر هواي منو داشت اونا لج كردن درصورتي كه بايد خوشحال باشيد عروسي پسرتونه لذت ببريد.،،تا اين كه شوهرم رفت من به دخترعمم گفتم بيا من دارم با خواهرمو مامانم ميرقصم فيلم بگير مادرشوهرم پريد دختر عمم و هول داد دخترعمم افتاد وسط زمين دختره١٧ساله ...بعد عنه هام رفتن جمع كردن گفتم خواهش ميكنم به خاطر عروس نه به خاطر داماد كه پسرت آروم باش جيغ جيغ ميخواستن مو عصباني كنن من همون جا فرو ريختم خيلي ناراحت شدم دشمنن تو عروسيم اين كارو نكرد بعد مادر شوهرم كه طاقت نداره عروسش خوشحال باشه و مركز توجه دق كنه به مهموناي من حمله كنه...بعد من اصلا توجه نكردم دوباره موضوع كه جمع شد دوباره رقصيدم محل ندادم اوردنش وسط كه برقص منووو هول داد گفت خبرتتت تر برقص با يك له بد آلروم جلوي همه رفت و من باز خودمو حفظ كردم اما له شدم تا اين كه تموم شد ((اين كارارو جلوي پسرش نميكنه ها)به پسرش ميگي باورش نميشه ميگه مامان من فقط يكم زبون تلخ تو دلت بزرگ باشه)حالا بماند تا عروسي تموم شد چقدر وفتارلي زشتي انجام داد فرداي عروسي زنگ زد ب مامانم هرچي از دخنش درومد به مامانم گفت اصلا نميدونم از كجا انقدر يوخته(البته چون خانواده من خيلي سرتر بودن و همه اومده بودن ولي خانواده همسر هيچ كسي نيومده بود چون از مادرشوهرم خوششون نمياد ..گفته بود عمه هاي دختر ت همه عوضين خودت و دختر عوضي هستين كلي فحش و بدو بياره بعد ما كلا اينچيزا تو خانودمون نيست بلد نيستيم جواب بديم ..بهترين سب عروسيمو با حساددت گند زردن توش حالا بماند كه تو دوران نامزدي چقدر بلاها سرم اوردن و من هر دفعه از خونشون ميومدم ميرفتم زير سرمون ميدوني چون جلوي شوهرم خودشونو خوب جلوه ميدنن اما تا چشم شوهرمو دور ميبينن پدرمو درميارن من خيلي تنهام هيچ جوره نميتونم ثابت كنم چي بهم كردن..خدا ازشون نگذره كه از حسادت به من منو بيچاره كردن

من صبحونه شوهرم برام لقمه درست میکنه چون اصلا اهل صبحونه نیستم،بعد پدرشوهرم هی میگه باید برا بابات لقمه درست کنی ارزش بابا بیشتره،(بخدا عین هوو حسودی میکنه ) بعد اگه یه دقیقه لقمه رو دیر بگیرم باباش میگه بیکاری خودت بخورش

یبارم با شوهرم باغ وحش بودیم بعد پدرشوهرم مامانمو تو خیابون دیده بود گفت انقدر با پسرم دعوا کردن که ،اخرش همو زدن و رفتن نمیدونم کجا 

بعد یبار دیگه زنداداشش شیر میده به مادرش(یعنی عروس شیر داغ میکنه برا مادرشوهر ) بعد بخدا همه جا پر کرد فلانی شیر مسموم داده به ننم که بکشش

اگه مهمون از طرف مادرشوهرم بیاد خونشون انقدر قاشق هارو نگاه میکنه که کسی چیزی نمیخوره

با من لج میکرد اما شوهرم چند بار جوابش روداد و فهمید شوهرم پشتمه دیگه کاری نداره بهم

واي پدر شوهر تو يك بچه دوسالس😂😂😂😂😂😂😂😂

اره اگه شوهرم بهم برسه سریع قهر میکنه، الان عادی شده یکم 😂

چون خودش از روز اول زندگی مادرشوهرم مجبور کرد که مادرشو نگه داره، هر روز اذیتش میکرده و همش مهمون سر زده میبرده خونه، به خواهراش همیشه میگفته بشینید تا زن من کار کنه، جوان‌تر که بوده به برادر زناش چاقو میکشه که خونه ما نیایید اما خر روز خواهر برادر خودشو شام دعوت میکرده، هنوزم اینجوریه، هشت شب به مادرشوهرم میگه همه رو دعوت کردم بعد اونم خیلی از پدرشوهرم میترسه مجبوره ابگوشت تو زود پز بذاره ،بعد اگه پنج هزار تومن بده مادرشوهرم بره نون بخره میگه بقیش؟ اما من کل کارت حقوقی شوهرم دستمه این حسادت میکنه، روز اولم که خواستیم عروسی کنیم میگفت یخچال نخرید، گفتم چرا؟گفت قراره با هم زندگی کنیم ، از یخچال خودمون استفاده میکنیم، منم وایسادم دادو بیداد که ازه طلاق میخوام و مهرمم میگیرم ، تا شوهرم اومد خونه گفت توام قبول کنی من قبول نمیکنم با بابام زندگی کنم😂

ولی خداشاهده شوهرممممم فرشته ست، میمیرم بدون اون 

دوری همه رو تحمل میکنم جز شوهرم، اگه نیم ساعت نبینمش میمیرم