یه بارم وقتی میخواستیم بریم بازار یهو مهمون اومد و اونقد نشست مگه پا میشد بره خونش
شنیده بودم اگه نمک بریزی تو کفش مهمون میره
پا شدم یه کیسه نمک ریختم تو کفشش😭🖐🤕
بعد که پوشید دید پرهههه نمکه کفشش🙈🤣
به مامانم گفت اگه بهم میگفتین موثر تر بودااا
ینی تباه شدیم دیگ تباههههه
تففف
خدایاااا توبه🤣😂
وای این بلا سر منم اومده😨
ضعف داشتم مهمونم داشتیم ابجیم همش با اب قند پشت سرم بود هی میگف بخور مامانم هم خونه نبود داشتم بهش زنگ میزدم هی ابجیم اصرار میکرد ی قلوپ خوردم😰😰
دیگه نگم چقد شور بود اجیم گف اولش اب قند بود نخوری نمک ریختم توش
😂
صد در صد
من نت خونه حجمش تموم شده بود بابام گفت تقصیر توعه درحالی که پسرش همش بازی دانلود میکرد و آنلاین بازی میکرد فرداشم روز دختر بود شنیدم مامانم بهش گفت برای من عینک بخرن بابام گفت لازم نیست لیاقت نداره و۰۰۰منم از خونه رفتم بیرون رو ماشینشچند تا خط خوشگل کشیدم و روش فحش نوشتم ❤️😂
اهل تلافی نیستم
