2777
2789

اول بگم من عاشق فامیلمون هستم و اونم بود اما ب دلایل خانواده ترکم کرد😟

پ ن:این اتفاق بعد از تموم شدن رابطمونه😔

5ابان بود

هوا دلچسب و خنک بود و ما خانواده مادریم میرفتیم عروسی ساعت11 رسیدیم خونه فامیلمون همونجا دیدمدش و سعی کردم بغضمو قورت بدم و توجهی نکنم و تونستم البته یکم اشکم درومد رفتیم داخل و مشغول صحبت بودیم ک صدام کردن برم کمک ناهار بکشم خیلی هم خوشگل شده بودم خدایی😆😅ناهار خوردیم شلوغ بود ساعت3 بعداز ظهر میخواستن برن داماد از حموم در بیارن من گفتم ک نمیام من توی خونه فامیلمون تنها شدم و نفس راحتی کشیدم چون دیگه سر و صدا اذیتم نمیکرد موهامو خرگوشی کردم جلو اینه وایسادم هی قربون خودم میرفتم😅چشمم خورد ب هدفون دختر داییم برداشتم گذاشتم تو گوشم و عادت دارم چشمامو میبندم و حس میگیرم همراه اهنگ همینجوری ک مشغول گوش کردن بودم میخواستم موهای سمت دیگه رو شونه کنم صورتم خورد ب ی چیز نرم و لطیف سریع چشمامو باز کردم دیدم خم شده و موهای فرشو توی اینه شونه میکنه اونم تا دید من دیدمش تعجب کرد(چون من صدای در و نشنیده بودم چیزی هم نگفته بود اخه میدونست حس میکیرم)همینجور ک نیم رخش و با تعجب و عشق نگاه میکردم جلود وایساد ونگام کردم ب چشمای ابیش ک خیره شدم ی دفه بغضم گرفت و چشمام تا جایی ک جا داشت پر اشک شد اونم ناراحت شدم تا خواست بگه گریه نکن دستشو نشونه کرد ی قطره اشکم درومد فوری سرمو برگردوندم و با عجله رفتم تو حیاط پشت سرم داشت میومد چون میدونه حالم بد میشه منم خودمو بزور نگه داشتم وکلید ماشین خالم از توی کیفم برداشتم و سوار شدم اونم برگشت  و کلی گریه کردم😢😔 فقط ی عاشق میتونه درک کنه ک چقدر شیرین و تلخ بود

عمری باشه جبران کنیم خوبی‌ها را چندبار بدی هارا هزاربار🌿💜

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز