شوهرم شب ها بعد مغازه میره خونه باباش و خیلی دیر میاد خونه با اینکه چند بار بحث کردیم سر این موضوع ولی هیچ فایده نداشته مادر شوهرم ۶ تا بچه داره و فقط به این زنگ میزنه میگه بیا خونمون پیشم یکم بمون با اینکه پدرشوهرمم زنده است شوهر منم توانایی نه گفتن به مادرش رو نداره شوهرم درک نمیکنه هرچی بهش میگم دیر نیا من تنهام مادرش که بزرگترشه نباید با خودش فکر کنه که نباید توقع داشته باشه تا دیر وقت بره پیشش واقعا موندم چیکار کنم حامله هستم اعصابم بهم می ریزه دعوا و قهر هم فایده نداشته دو شب خوبه باز دوباره شب سوم شروع میکنه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عزیزم چی بگم والا ادم از دست یسری از این مردا میمونه. من میگم توهم پاشو برو خونه مامانت و نیا خونه. چند روز نیا تا شوهرت بیاد آشتی . هیچیم به شوهرت نگو اصلا باهاش دعوا هم نکن بعد اگه چیزی گفت که کجایی و اینا بگو خب تو که هی میری خونه مامانت اینا منم کلا اومدم خونه مامانم اینا . بعد اگه اومد منت کشی برو سره خونه زندگیت بعد اکه دوباره همینطوری شد برو خونه مامانت اننقققدددر تکرارش بکن تا از رو بره . یادت باشه اون به تو توی خونش نیاز داره که تو طول روز باشی و همینطورم شبا ولی تو به اون نیاز نداری که حتما پیش تو باشه