سلام دوستان
من نمیدونم چرا مامانم و بابام ولی بیشتر مامانم کلا با من مخالفن...حتی مخالف نظرات مثبتی هستن که دیگران راجع بهم میگن😐
مثلا تعریف از خود نباشه تو فامیل من به عنوان یه دختر خیلی خانوم و با ویژگی های خوب زبانزدم...اما مامان و بابام مخالفن میگن نه اونام تو ذهنشون یه چیز دیگه میشناسنت نه چیزی که میگن
یا مثلا من عاشق یه رشته و شغلی هستم که میخوام بهش برسم...بارها شده خیلیااا بهم گفتن اصلا تو ساخته شدی برای این کار سراغ کار دیگه ای نرو اما مامانم میگه تو اصلا به درد این کار نمیخوری
یا مثلا همه میگن تو بیشتر از سنت میفهمی و رفتار میکنی اما مامانم میگه تو هنوز بچه ای عقلت نمیرسه
یا اینکه یه دوست خیلی خوب دارم که مثل خواهرمه و هر کسی این دوستمو میشناسه ازش خوشش میاد اما مامانم میگه از وقتی با اون دوست شدی فلان ویژگی بدو پیدا کردی...در صورتی که خیلی از ویژگی هایی که میگه رو حتی اگر من داشته باشم از اون دوستم نگرفتم چون اون حتی یه ذره هم اون اخلاقو که مامانم میگه من ازش گرفتم نداره
به نظرتون دلیلش چی میتونه باشه؟