2777
2789
عنوان

دوست ندارم پسرم بره طبقه پایین

| مشاهده متن کامل بحث + 858 بازدید | 58 پست
الان پسرتون چجوویه شخصیتش؟راحت ارتباط میگیره با بقیه؟

شخصیتش کلا پسرونه نیست. خیلی احساساتی و عاطفیه. البته من دوست دارم.  با بقیه م توی مهمونی اینا ارتباطش خوبه. البته بخاطر کرونا ما چندماهه هیچ جا نرفتیم حتی خونه مامانامون. 😔 میخواستم ببرمش چندساعتی خانه بازی تا با بچه ها در ارتباط باشه ولی متاسفانه کرونا اومد😢

منم طبقه بالای مادرهمسرم هستم ببین نمیشه محدود کرد و نبرد شماهرروز خونه مادرت میبری بعد خونه مادرهمس ...

من نگفتم هرروز میرم خونه مادرم.هفته ای یک بار میرم شب میمونیم.همین.اونجا هم هفته ای یروز میرم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وای چقد بد عزیزم.واقعا خونه خودتون با چیزی سرگرم نمیشه؟

چرا میشه ولی شوهرم میگه حوصله بچه رو ندارم ببر پایین بعدا بهم میگه چرا بعد بچه نمیرسی میگم مگه تو اجازه میدی بمونه خونه این شوهرم کلافم کرده این اخلاقش 

بهترین نیستم اما خودمم😍
اخه میدونی کاری ک مادرم و خانوادم برا ب دنیا اومدن پسرم تا همین الان کردن مادرشوهرم اینا یک درصدشم ن ...

شما اجازه دادی کاری براتون بکنن نمیدونم ولی حداقل هفته ایی چندبار خودتم باهاش برو یه ساعت چیزی نمیشه حق بده بچه شما هم نوه اونا هست به هرحال به نظر من هرجی برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسند من دابطم با دوطرف خوبه و سعی میکنم تعادل رو حفظ کنم هم همسرم اینجوری مطیعم میشه هم بیخودی زندگی رو به خودم تلخ نمیکنم ببین عزیزم چندساله دیگه میبینی چقدر حرصای الکی خوردی سرهیچی و خودتم آزار دادی بچه رو با خودت ببر و اگه رفتاری درست نبود به همسرت بگو اون خودش حل میکنه اصلا خودتو دخالت نده

من یک زنم به زن بودنم افتخار میکنم چون به مادرم افتخارمیکردم و خواهم کرد شاید مادرم سواد نداشت ولی برای من دانشمندی بود که قلق رموز زندگی را میدانست شاید مدرک علوم ریاضی نداشت اصلا تا به حال دست به قلم نشده بود ولی عجیب در مخارج خانه تبحر داشت اصلا چه میدانست واکنش شیمیایی چیست ولی دمای پخت و زمان پخت رو به خوبی میدانست علوم عرفان راهم نگویم که هنوز تسبیحش در صندوقچه خاطراتم بوی دستانش را میدهد خیلی دوست داشت باسواد شود ولی نشد امااز نظر من علوم را به خوبی فراگرفته بود آری زن ها همین هستندگرچه الان در کنارم نیست و هرروز دلتنگش هستم ولی قول دادم من باسواد شوم ازآن سوادهایی که مادرم دوست داشت
چرا میشه ولی شوهرم میگه حوصله بچه رو ندارم ببر پایین بعدا بهم میگه چرا بعد بچه نمیرسی میگم مگه تو اج ...

از اول باید نمیزاشتین فک کنم.امان از این مدل زندگیا تو ی ساختمون

من نگفتم هرروز میرم خونه مادرم.هفته ای یک بار میرم شب میمونیم.همین.اونجا هم هفته ای یروز میرم 

ببخشید من برداشتم از صحبتتون اشتباه بود ولی عزیزم بچه باید توی اجتماع بزرگ بشه بعدا خجالتی میشه باور کن از سه چهارسال به بعد دیگه دلش به اسباب بازی خوش نیست یه همبازی میخواد بچه های الان باهوشن بیشتر دنبال ارتباط با هم نوع خودشونن زمان ما خیلی فرق داشت

من یک زنم به زن بودنم افتخار میکنم چون به مادرم افتخارمیکردم و خواهم کرد شاید مادرم سواد نداشت ولی برای من دانشمندی بود که قلق رموز زندگی را میدانست شاید مدرک علوم ریاضی نداشت اصلا تا به حال دست به قلم نشده بود ولی عجیب در مخارج خانه تبحر داشت اصلا چه میدانست واکنش شیمیایی چیست ولی دمای پخت و زمان پخت رو به خوبی میدانست علوم عرفان راهم نگویم که هنوز تسبیحش در صندوقچه خاطراتم بوی دستانش را میدهد خیلی دوست داشت باسواد شود ولی نشد امااز نظر من علوم را به خوبی فراگرفته بود آری زن ها همین هستندگرچه الان در کنارم نیست و هرروز دلتنگش هستم ولی قول دادم من باسواد شوم ازآن سوادهایی که مادرم دوست داشت
از اول باید نمیزاشتین فک کنم.امان از این مدل زندگیا تو ی ساختمون

من‌تو زندگی هیچ اختیاری ندارم ی برده هستم حتی حق ندارم بفهمه شوهرم کرونا داره سرماخوردگیه اینکه من باید بدونم

بهترین نیستم اما خودمم😍
شما اجازه دادی کاری براتون بکنن نمیدونم ولی حداقل هفته ایی چندبار خودتم باهاش برو یه ساعت چیزی نمیشه ...

اره بابا چرا اجازه ندم اما هیچ حرکتی ندیدم ازشون.میدونی خیلی دوست دارممثبت فک کنم.اما یه سری چیزا یبار برای ادمتو زندگی اتفاق میوفته وخب یه انتظاراتی داره 

ببخشید من برداشتم از صحبتتون اشتباه بود ولی عزیزم بچه باید توی اجتماع بزرگ بشه بعدا خجالتی میشه باور ...

اخه میدونی من الان رو دارم ب چشم میبینم ک همبازی نیستن.اونا اسباب بازی دوست دارن پسر من شارژ مثلا.

نمیدونم شایدم دارم خودمو توجیح میکنم 

اره بزار بره بچه همش با خودت وخونواده خودت باشه لوس میشه من از خدام بود خونه مادر شوهرم نزدیک بود بچه هوم ول میکردم حداقل دوسه ساعتی اونجا باشن

بعد بچه باید بازی کنه شیطنت کنه اینقدر محدودش نکن 

خدایا به امد تو  با وزن ۶۸ کیلو شروع کردم(۸تیرماه🙈وزن های که موفق شدم 💢وزن۶۷💢 وزن ۶۵🔶
اخه میدونی من الان رو دارم ب چشم میبینم ک همبازی نیستن.اونا اسباب بازی دوست دارن پسر من شارژ مثلا. ...

عزیزم حساسیتت زیاده اگه بچه های بی ادبی نیستن با بچت برو پایین بزار بازی کنه گناه داره بچه رو محدود نکن نزار فردا بچت گوشه گیر بشه تازه خودتم بالاسر بچه ایی آدم باید رابطه داشته باشه من اوایل ازدواج نمیرفتم خب چون غریب بودم مادرهمسرم گفت خوشش نمیاد لابد بریم خونش ولی الان دیگه دو روز بکبار میرم اونا هم خیلی حواسشون بهم هست ببین محبت دوطرفه ایجاد میشه منم هربار کاری داشته باشن دریغ نمیکنم ما میخواییم زندگی کنیم نه جنگ

من یک زنم به زن بودنم افتخار میکنم چون به مادرم افتخارمیکردم و خواهم کرد شاید مادرم سواد نداشت ولی برای من دانشمندی بود که قلق رموز زندگی را میدانست شاید مدرک علوم ریاضی نداشت اصلا تا به حال دست به قلم نشده بود ولی عجیب در مخارج خانه تبحر داشت اصلا چه میدانست واکنش شیمیایی چیست ولی دمای پخت و زمان پخت رو به خوبی میدانست علوم عرفان راهم نگویم که هنوز تسبیحش در صندوقچه خاطراتم بوی دستانش را میدهد خیلی دوست داشت باسواد شود ولی نشد امااز نظر من علوم را به خوبی فراگرفته بود آری زن ها همین هستندگرچه الان در کنارم نیست و هرروز دلتنگش هستم ولی قول دادم من باسواد شوم ازآن سوادهایی که مادرم دوست داشت
اخه میدونی من الان رو دارم ب چشم میبینم ک همبازی نیستن.اونا اسباب بازی دوست دارن پسر من شارژ مثلا. ...

درضمن شما همسرت نهایت تربیت همون خانوادست اگه باهمسرت اوکی هستی پس مطمئن باش اونا توی تربیت بچت نقش بدی ندارن درضمن همیشه که پیششون نیست نوه عزیزه گلم اونادلشون برا نوشون تنگ میشه اگه بی احترامی از جانبشون دیدی و بچت رو اذیت کردن اونوفت به همسرت اعتراض کن

من یک زنم به زن بودنم افتخار میکنم چون به مادرم افتخارمیکردم و خواهم کرد شاید مادرم سواد نداشت ولی برای من دانشمندی بود که قلق رموز زندگی را میدانست شاید مدرک علوم ریاضی نداشت اصلا تا به حال دست به قلم نشده بود ولی عجیب در مخارج خانه تبحر داشت اصلا چه میدانست واکنش شیمیایی چیست ولی دمای پخت و زمان پخت رو به خوبی میدانست علوم عرفان راهم نگویم که هنوز تسبیحش در صندوقچه خاطراتم بوی دستانش را میدهد خیلی دوست داشت باسواد شود ولی نشد امااز نظر من علوم را به خوبی فراگرفته بود آری زن ها همین هستندگرچه الان در کنارم نیست و هرروز دلتنگش هستم ولی قول دادم من باسواد شوم ازآن سوادهایی که مادرم دوست داشت
ممنونم عزیزم.ب حرفات حتما فکر میکنم 

خواهش میکنم عزیزم زندگی کوتاهه خودتو حرص نده سر چیزلیی که میشه حلش کرد ارزش نداره به خودت میای میبینی شدی شصت ساله یه آدم افسرده انشالله که روزگار بروفق مرادت باشه

من یک زنم به زن بودنم افتخار میکنم چون به مادرم افتخارمیکردم و خواهم کرد شاید مادرم سواد نداشت ولی برای من دانشمندی بود که قلق رموز زندگی را میدانست شاید مدرک علوم ریاضی نداشت اصلا تا به حال دست به قلم نشده بود ولی عجیب در مخارج خانه تبحر داشت اصلا چه میدانست واکنش شیمیایی چیست ولی دمای پخت و زمان پخت رو به خوبی میدانست علوم عرفان راهم نگویم که هنوز تسبیحش در صندوقچه خاطراتم بوی دستانش را میدهد خیلی دوست داشت باسواد شود ولی نشد امااز نظر من علوم را به خوبی فراگرفته بود آری زن ها همین هستندگرچه الان در کنارم نیست و هرروز دلتنگش هستم ولی قول دادم من باسواد شوم ازآن سوادهایی که مادرم دوست داشت
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز