تا حالا شده تو دسشویی گیر کنی.من این اتفاق افتاد فقط شانسم زد مادر شوهرم خونه بود اخه باهم یه جا میشینیم.بعد سه ربع داد کشیدن جیغ کشیدن اسمشا صدا زدن.اومد پشت در تازه کلید اینور بود تازه رفته پیچ گوشتی اورده قفل درا کامل باز کرده تا اومد بهم اب دادوای تا دوروز همش با مادر شوهرم میخندیدیم.اخه یه قیافیه ایی تو دسشویی پیدا کرده بودم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یارو از کلاهش خرگوش در میاره، بعد من نتونستم یه گوساله رو از قلبم دربیارم خدایا صبری که دادی به دردی که دادی نمیخوره 99/9/9 ی خبر خوب بهم میدن خــُدایــا حــواســت هصــ؟صــدای هِق هِق گــریــع هام عــز هَمــون گــلــویــی مــیــاد ڪــِ تــو عــز رگــش بــع مــن نــزدیــڪــتــریــ..!
من تو سرویس رستوران گیر کردم.خیلی ترسیدم.یه اقایی اومد توالت صدای منو شنید.گفت انقد داد نزن.برو کنار.محکم چن بار درو هل داد در باز شد.واقعا نمیدونم چرا انقد ترسیدم.
وای من اصن یه وضعی داشتم هی داد زدم عمه عمه .عمم پاش درد میکنه با هن هن اومد بالا گفت چیشده عمه چته عمه دردت گرفته.تازه من داشتم اونو لروم میکردم گفتم نه من اب ندارم دسشویی گیر کردم.گفت خدا خفت نکنه سکته کردم.