2777
2789

تو تاپیک پر بازدیدا همه از فقر گفتن. خیلی چیز یاد گرفتیم ولی حالم بد شد . الان بیاین از لطفهایی که درحقتون کردن یا خاطرات کوتاه از محبتهایی که باعث تحول و شادی وخاطره خوب براتون شده بگید

مهربان باشیم. با خودمان با پرندگان حیوانات با گلها و درختان با زمین با سالخوردگان و کودکان دنیا زیباتر میشود

آب نبات میفروشم بدو بدو ای ور بازار 🍭🍭🍭🍭🍭😁😋😋😋😋😋

تموم بیمارستان از صدای جیغ                                                  دختری پر شده بود                                                                 که برای شیمی درمانی نمیذاشت                                             دست به موهاش بزنن                                                            چون عشقش                                                                      موی بلند دوس داشت🐥🐥🐥🐥

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بابام همیشه یه قاچ پیتزاشو میخورد بقیشو میداد به من لطف بزرگی نیست؟

عزیزان ماجرای اسم بزغاله این بود که اسم خودمو هرجور تایپ میکردم سایت قبول نمیکرد نهایتا اعصابم خورد شد نوشتم بزغاله زارت تایید کرد                      اسیرمون کردین به قران😂😂😂

صاحبخونمون که خیلی درحقمون برادری کرد و خونش رو پایین تر از عرف بازار بهمون رهن داد

منم ظرف میشستم برا دعای خیر میکردم تو خونه فقط براش دعا میکردم که خدا براش خیر و برکت بیاره بعد که اومد توی این خونه

الان بار کردیم


میشه برای حاجتم  که اینده و زندگیم رو تغییر میده  از ته دل دعا کنید  و صلوات بفرستید...

اول خودم. بابا بزرگم خیلی با ابهت بود. ولی در عین حال مهربون. یه مدت حس میکرد دست بابام تنگه میمود صبح به صبح پول روزانه میداد و میرفت. کیف میکردم دوبرابر میشد . پولا رو جمع کردیم منو خواهر کوچیکم برا جهیزیه خواهر بزرگم اتو خریدیم . همچنین حس غرور داشتیم

مهربان باشیم. با خودمان با پرندگان حیوانات با گلها و درختان با زمین با سالخوردگان و کودکان دنیا زیباتر میشود

همین که بابات هروز از سر کار میادو چیزای مورد علاقت میخره خود خود خوشبختیه😊

 صادق باش مثل اون سیگاری که روش نوشته سرطانزا نه مثل اون آبمیوه آشغالی که روش نوشته صددر  صد طبیعی ❤ السلام علیک یا ابا عبدالله❤

بچه بودیم ماه رمضون روزه میگرفتیم شبا تو کوچه بازی میکردیم . نزدیک خونه بابا بزرگم . یه سرم اونجا میزدیم . سفره افطارشون رو جمع نمیکردن تا ما بریم ببینن چیزی نمیخوایم. همیشه هم یه چیزی داشتن که ما نداشتیم😍

مهربان باشیم. با خودمان با پرندگان حیوانات با گلها و درختان با زمین با سالخوردگان و کودکان دنیا زیباتر میشود

مادر بزرگم از مکه موزشو با خودش آورده بود یواشکی بهم داد بخورم. ایران موز نبود . کیف کردم

مهربان باشیم. با خودمان با پرندگان حیوانات با گلها و درختان با زمین با سالخوردگان و کودکان دنیا زیباتر میشود

یه دانش آموزم کز کرده بود حین درس دادن بغل کردم و از کنارش رد رد شدم . خواست صدام بزنه گفت مامان. کلی ذوق کردم. یه عالمه محبت تو صداش بود

مهربان باشیم. با خودمان با پرندگان حیوانات با گلها و درختان با زمین با سالخوردگان و کودکان دنیا زیباتر میشود
بابام همیشه یه قاچ پیتزاشو میخورد بقیشو میداد به من لطف بزرگی نیست؟

چرا هست. بابای طفلک من میگفت خانم ببین بچه ها کدوم قسمت مرغ رو دوست ندارن بدش من

مهربان باشیم. با خودمان با پرندگان حیوانات با گلها و درختان با زمین با سالخوردگان و کودکان دنیا زیباتر میشود

قبلا هم گفتم. صدای بابای خدا بیامرزم مثل صدای رهگذر قصه گو نرم شیرین بود. 

برا تولد خواهرم 50 تا کتاب خرید . که هممون استفاده کنیم . منم گفتم برا منم بخر نداشت گفت کتاب تو رو 50 بار برات میخونم میخوند تا خوابش میبرد . داستان شعر گونه پری و زمین و باد اسمش بود . کیف میکردم

مهربان باشیم. با خودمان با پرندگان حیوانات با گلها و درختان با زمین با سالخوردگان و کودکان دنیا زیباتر میشود
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792