بچه ها مامانم عادتای خیلی خیلی بدی داره و اونم سواستفاده کردنه؛؛؛ مثلا قبلا کوچیک که بودیم می ایستاد دم در هر همسایه ای که میدید زنبیل بدسته بش پول میداد میگفت فلان چیز و برا من بیار؛؛ مثلا دوستامون میومدن خونمون بشون جارو میداد و دستمال میگفت خونه رو تمیز کنید مثلا سبزی میخرید و ماهی و اینا میرفت خونه عموم پاک میکرد میگفت که خونه م بهم نریزه؛؛ و خیییلی چیزای دیگه این باعث شده که تو فامیل احتراممون کم شه هرچی هم بش میگم نکن زشته این کارا گوش نمیده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مثلا با بابام میرن خونه فامیلامون که پسر دارن و بشون میگه ما پسر نداریم ماشینمونو بشورید؛؛ یا اونروز با خودش موکت برده بود خونه دختر عموم که آپارتمانه و تو پارکینگشون شست
حالا برا نذری ده تا مرغ داره هر سال پخش میکنه امسال گفت میبرم خونه عمه ت ده تا رو درست میکنم هممممه رو هم دعوت میکنم تو دلم مونده ی مهمونی بزرررگ بدم ولی نمیخوام خونه م بهم بریزه گفتم مامان من نمی یام گفت نیا همیشه تو جمعا نیستی گفتم شاید عمه راضی نیست گفت تا دلش بخواد برکت نذری تو خونش میبرم تازه اون مثل تو حساس نیست به خونه زندگیش