بچه ها من خیلی دل پاک بودم خیلی خیلی ؛؛ خدا هم به اندازه ی دلم بهم‌داد ؛؛ خدایا شکرت؛؛ گاهی شوهرم بهم میگفت تو مهربون نیستی کودنی؛ احمقی مثلا ی نمونه از کارام انگشترمو فروختم هدیه روز مادر برا مادر شوهرم گرفتم و """" حالا دیگه عوض شدم دست خودم نیست دوست ندارم کار خاصی برا کسی بکنم مثلا من دستگاه شمع دارم مامانم خواهرام بم می گفتن دستگاتو بیار بیا برامون شمع بزن میرفتم حالا امروز مادرم گفت مییام پیشت شمع بزن برام منم موادمو قایم کردم گفتم دستگام خالیه مواد بگیر بیا(برا اولین بار تو عمرم) بعد اومد گفت خیلی گرون بود ولش کن با نخ اصلاحم کن (درصورتی که اولش بش گفتم گفت نه شمع بهتره)
الانم بدجنس شدی ببخشیدا
درحد تعادل باش
بووووووووووووووووووووووووووووووو بی خیال بابا
به نظرم زیادی ام نباید محبت بکنی، هر کاری اندازه داره...محبت زیادی میشه وظیفه اون وقت همیشه ا ن کارو نتونی بکنی،بده میشی
😐اسی ببخشید اصلا نرمال نیستی
من برا مامانم جونمم میدم شمع و این چیزا ک هیچی نیست ولی هیییچ وقت انگشترم نمیفروشم برا مادر شوهرم کادو بخرم در حد لباسی پارچه ای روسری این چییزا ولی یه چیز قشنگ
برا کلاس آرایشگری که رفتم ۱۶ سالم بود سال ۸۶ دوره ش ۴۰ هزارتومن بود خانوادم وضعشون خوبه گفتن بیخود این دوره هارو میری مدرسه میری کافیه؛؛ بعد ورزشکار بودم میرفتم مسابقات از مربیم ۴۰ قرض گرفتم و خودش بجاش جایزمو برد که ۴۰ تومن بود
منم اینجوری بودم ولی عوض شدم.فهمیدم اطرافیانم لیاقت محبتمو ندارن دیگه شدم یکی عین خودشون.الان خوبم
برا مامان خودت یا مادر شوهرت اگه مامان خودت بوده ک خیلی ید کردی وا 😐😞
برا مادرشوهرت انگشتر میفروشی برا مادرت مواد قایم میکنی😐😐😐بفهم با کی باید چطور رفتار کنی
نه بدجنس که نشدی میبینی گرونیه خواهر گرونی ..مامانت خودش دلش نیومده بخره ..ولی برا مامانت اگه بندازی خوبه به باقی بگو ندارم
هم کار اولت اشتباه بوده و هم الان اشتباه میکنی
همیشه میانه رو باش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
