اصلا آخرشب حالش بدمیشه هی گیرمیده دیشب بهش گفتم دیگه نزدیک خوابیدن شد حق نداری بامن حرف بزنی.هرشب موقع خواب بحث میکنه گیرمیده،این چرا اینجکریه،میره تویخچال این چیه،چرا اینجوریه،میاد دمه ظرفشویی چرا اینجا دورش خیسه،چرا پرده کجه،رفتی پشت پنجره چرا پرده رو صاف نکردی،حالا رفتی چ کردی،جوابشم نمیدم دوباره تکرارمیکنه،مبگم بسه،مردم چطوری بازنشون حرف میزنن تو مبایی فقط گیرمیدی،ازصبح میری بیرون میایی سکوت میکنی تا میخوایی بخوابی یادت میفته چی بگی.ای بابا کل انرژی شو میذاره برای مشتریاش بااونا خوشوبش میاد خونه منم تکوتنها ته خونه چشمم ب دره ک تشریف بیاره ازتنهایی دربیام، میاد اینجوری میره رو اعصابم،اصلا مردا قدرت درکشون خیلی ضعیفه
من تموم علائمم دخمله
مامان هااا بیایین بگین
من تست نمک انجام دادم ابری شد
تست جوش شیرین عین دلستر شد کف کرد و گازدار
همینا
ولی شکمم بزرگه و پهلو زدم و رشد موهای بدنم خیلی خیلی کند شده واااای
دخمله😐
تو حساس شدی ، طبیعیه
ولی از شوهرت خواهش کن بخاطر بچه مراعاتت رو کنه
سر بچه اولم بی تجربه بودم خیلی عصبیم میکرد منم که حساس ، طوفان میشد
پسرم با حیغ و داد دنیا اومد و همونطور بزرگ شد فقط کارش گریه بود الان ده سالشه
الان سر دومی ،هم خودم خیلی مراعات میکنم ، هم خدایی شوهرم خیلی مراعات میکنه
بعضی وقتا میگه ، بزار بچه دنیا بیاد ، تلافی همه ملاحظه گری ها رو میکنم😅😁
یا ابوالفظل
بقران تموم کارای خونمو شوهرم میکنه حارو میکشه ظرفامومیشوره یه بارهم نمیگه
فقط از وقتی باردارم حالم از همه چی بهم میخوره میوه ها مونده بود بدبخت ها بو کرده بودن دیدم شوهرم میگه وای میوه ها ترکیدن و خندید همین بعد خودش شست
والا رو دادی بهش بخدا
اینم چشم نزنم کارمیکنه،کمک میکنه،همه چی خریده غرمیزنه چرا نمیخوری،ی وقتی جوی میشه،اره والا دیشب دیگه باصدای بلند اعتراض کردم.فقط امشب باز بیاد تکرار کنه خودش میدونه.ی وقتی ک انتظارندارم خوبه بعد یهو جایی ک فکرشو نمیکنی یهو میره رو اعصاب
رو نده بخدا من امتحان کردم همین ایالا درس میشه عزیزم همه مشکل دارن گفتم کع خودم دیشب حالم بد بود همش جروبحث میخوردمش بدبختو اونم میگفت پام خداتو درآوردما منم خندم میگزفت😂😂😂😂😂
میگفتم پاشو پاشو میگفت لا اله الله
دقیقادهردفه باید بهش بگم سر بچه عصبیم نکن عصبی بار میاد،الان داره ستون فقراتش کم کم شکل میگیره،مغزش تشکیل میشه اثرداره،همون لحطه خوبه دوباره شروع میکنه، بعد میگم میگه دیگه حرف نمیزنم.میگم نگفتم حرف نزن درستوحسابی.ن اینکه رو مغزم یورتمه بری
