بانو تاپیگای دیگه تونو قفل کردین مجبور شدم اینجا پیام بدم
از تنهایی دلمگرفته
چرا ما دخترارو هیشکی درک نمیکنه
چرا از هر طرف محدودمون میکنن
چرا شوهر و خانوادش بهمون زور میگن و فقط توقع اطاعت دارن و خانواده خودمونم میگن آره با حرف اونا باش
چرا کسی حرف مارو درک نمیکنه
چرا تا یه عروس میاد بگه خونه بخریم مستقل بشیم هم به شوهر برمیخوره همبه خانواده شوهر؟؟برمیگردن میگن مگه ما اذیتت میکنیم؟مگه خانوادم اذیتت میکنن؟چرا درک نمیکنن که در هر صورت ما با اونا اذیت میشیم؟چرا درک نمیکنن آرزوی استقلال توی جوانی طعم داره بعد پیری فایده نداره؟؟؟
چرا از هر طرف درا بسته س؟؟نا امیدم بانو
حرفامو به شما گفتم سوالامو از شما پرسیدم چون ظاهرا استاد دانشگاهین و باسواد و آگاه و منطقی.ممنون میشم جواب بدین نا آرومم و نا امید از زندگی با قوم شوهر😔