بله من کلاس پنجم بودم خونه مادر بزرگم بودیم با مامانم همه خواب بودن اون موقع اینجوری نبود که اپن باشه آشپزخونه رفتم یه چیزی بخورم داییمو دیدم اونجا داشت جلو آینه خودشو نگاه می کرد گفتم دایی برام سوسیس درست می کنی ولی باهام حرف نزد رفتش حیاط خلوت منم دنبالش رفتم دیدم کسی تو حیاط خلوت نیست رفتم برا مامانم تعریف کردم گفت اصن دایی خونه نبوده