2777
2789

که بعدش از شدت بد بودن شرمنده خودتون بشین 

من یبار داشتم میرفتم کتابخونه یه عالمه کتاب داشتم‌ هنوز تو کوچه مون بودم داشتم میرفتم سمت ایستگاه اتوبوس کنکور داشتم یه مرده نگه داشت گفت همسایه تونم بیا برسونمت‌ اولش گفتم نه ممنون گف بیاین میرسونمتون منم بدون اینکه مطمئن بشم سوار شدم  حالا طرف واقعا همسایه مون بود ولی من احمق هر وقت یادم میاد عذاب وجدان و پشیمونی میاد سراغم بدجور

شما دنبال چیییی آقای فردوسی پور

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

خب

✔❣به صلواتت برای حل مشکلمون خیلی نیاز دارم🌺۹/۹/۹۹ان شاءالله حاجت رواشدم وکارمون درست میشه برمیگردیم🤗امام رضا امام غریب الغربا تو رو به خواهرت حضرت معصومه واسطه من روسیاه شو😢دلم پرمیکشه برای حرمت برای پنجره فولادت 😭خدایا به معجزه ات نیاز دارم خدایا درهای رحمتت رو باز کن بروم خدایا تو روبه جدم قسم یه نگاهی کن😞😢...

کلا همش در حال گند زدنم😐

گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود / از هرچه زندگیست دلت سیر میشود🥀🍂🍁🏵️‏.                                                             صبر کردن با تحمل کردن خیلی فرق داره.صبر میکنی چون دوس داری، تحمل میکنی چون مجبوری
حالا واقعا همسایه بوده که اشکالی نداره تا یه جایی برسوندت خب دستت پر بوده

اره همسایه بود ولی من اون موقع نمیشناختمش نشناخته مثل خنگای ابله سوارشدم تازه اخرشپ گفتم ببخشید دستم پر بود وگرنه مزاحم نمیشدم 😂😂😂

شما دنبال چیییی آقای فردوسی پور

هیچی دیگه همش میگم اگه ادم بدی بود و قصدش بود چی میشد

من یه مدتی جایی سر کار میرفتم که یه مسیر ده دقبقه ایی پیاده روی داشت بعضی وقتها چون دیرم میشد(باید زود سر کلاسم حاضر میشدم) مجبور میشدم سر اون خیابون وایسم و باهر چی امد تا یه جایی برسوندم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز