رفتم بهش گفتم مامان ،مار کاری کردیم که باعث ناراحتیتون شده ؟ یا حرفی یا بی احترامی . بهم بگین که اونو انجام ندیم یا حالا هر چی شده بگین تا اصلاح کنیم خودمونو
یهو مادرشوهرم با اخم گفت نه مگه میخواین چکار کنین اصلا شما بیخود میکنین از این کارا کنین
گفتم پس چرا شما با ما اینطور برخورد میکنین
از لحاظ مالی هم گفتین به ما چه ، ماهم که داریم با شرایطمون کنار میایم و هیچی نمیگیم پس چرا اخه
باز با قیافه گفت ببین تا ۵۰ سال هم بگذره همینه که هست و شرایط و رفتارای ما اینه ، پسرمو دادم بغلت میخوابه بسته دیگه
من واقعا هنگ کردم اون لحظه