2777
2789
عنوان

خواهرای مجازیم بیاین😔

| مشاهده متن کامل بحث + 9763 بازدید | 479 پست

خلاصش کنم ما با تنگدستی و بی پولی ساختیم و زندگی کردیم

شرایط هم برای شوهرم سخت بود و هم برای من

که اصلا تو دوران مجردیمون این چیزا رو ندیده بودیم

تا اینکه خانواده خودم بالاخره از شرایط و رفتار و نوع پوشیدن و خیلی چیزای ما متوجه تنگدستیمون شدن و بهمون کمک میکردن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

با کم خوردن و نپوشیدن و ... ما زنگیمونو میکردیم

اما چون شرایطمون خوب نبود و با فامیل و اشنا نمیخواستیم کسی متوجه اوضاعمون بشه رفت و امد و خیلی کم کردیم

فقط خودمون بودیم و خودمون و خونه مامانم

همه تقریبا گفته بودن که فلانی یعنی من مثلا اسمم مریم

مریم چرا اینجوری شده چرا لباساش اونطوری شده 

دو ساله همون یه مانتو رو میپوشه

شوهرش چرا و ...

امان از حرف فامیل


بعد که دیدیم واقعا نمیرسیم و بریدیم و دوباره رفتیم به خانواده شوهرم گفتیم که حداقل از ما اجاره نگیرین اما اونا با گستاخی مارو تقریبا از خونه بیرون کردن و گفتن پدرت پولداره و تو تک دختری ، وظیفه باباته که هر کاری براتون بکنه و از لحاظ مالی ساپورتتون کنه

دیدیم که نه اینا خودشونو دقیقا زدن به خواب و انگار با برنامه اومده بودن جلو و کاراشونو پیش میبرن

حالا فاکتور میگیرم از ازارها و اذیتای مادرشوهرم تو همون ماه های اول که فقط میخواست یه جوری کنه که ما فراری شیم از اونجا رفتنو

از هر روشی که فکر کنین اذیتم میکرد

پسر خودشم محل نمیداد 

همش میرفتیم خونشون روشو برمیگردوند و اصلا یه کلام حرف نمیزد باهامون

پدرشوهرمم پشتشو میکرد به ما و میخوابید

من و شوهرمم می موندیم و فقط با حالت تعجب نگاه میکردیم بهم

بعدش به شوهرم گفتم که نمیشه بی دلیل اینکارو کنن شاید از ما ناراحتن اما هر چی فکر میکردم که کجا ما کار بدی کردیم یا حرفی که زده باشیم

گفتم خب اشکال نداره میرم پیش مادرشوهرم ازش دلجویی میکنم و دلیلشو میپرسم

رفتم بهش گفتم مامان ،مار کاری کردیم که باعث ناراحتیتون شده ؟ یا حرفی یا بی احترامی . بهم بگین که اونو انجام ندیم  یا حالا هر چی شده بگین تا اصلاح کنیم خودمونو

یهو مادرشوهرم با اخم گفت نه مگه میخواین چکار کنین اصلا شما بیخود میکنین از این کارا کنین

گفتم پس چرا شما با ما اینطور برخورد میکنین

از لحاظ مالی هم گفتین به ما چه ، ماهم که داریم با شرایطمون کنار میایم و هیچی نمیگیم پس چرا اخه

باز با قیافه گفت ببین تا ۵۰ سال هم بگذره همینه که هست و شرایط و رفتارای ما اینه ، پسرمو دادم بغلت میخوابه بسته دیگه

من واقعا هنگ کردم اون لحظه


 

نه بگو هستم

امضامو تااخر بخون😁کبوتر با کبوتر باز باران با ترانه میخورد بر بامش بیش برفش بیشتر آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری که باز آید به کنعان غم مخور خربزه با پوست موزو میندازی زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره !! بیا یه بازی 😁                                                                                        ریپلای کن  بگو چه امضای باحالی داری اونوقت یه نفر نظرتو میخونه و میاد امضای منو ببینه و میبینه خبر خاصی نیست. در واقع ما موفق شدیم یکیواسکل کنیم😂😂‌‌    
چشم

بی بلا گلم  

امضامو تااخر بخون😁کبوتر با کبوتر باز باران با ترانه میخورد بر بامش بیش برفش بیشتر آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری که باز آید به کنعان غم مخور خربزه با پوست موزو میندازی زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره !! بیا یه بازی 😁                                                                                        ریپلای کن  بگو چه امضای باحالی داری اونوقت یه نفر نظرتو میخونه و میاد امضای منو ببینه و میبینه خبر خاصی نیست. در واقع ما موفق شدیم یکیواسکل کنیم😂😂‌‌    
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز