بچه ها من خیلی وسواسم رو تمیزی مخصوصا خیلی مراقبم ک لباسام دستام همیشه تمیز باشه ک ب کسی الودگی منتقل نکنم. حالا دیروز جایی بودم مشکلی برام پیش اومد و یه دستمال کاغذی استفاده کردم ک خونی و الوده شد؛ طوری نبود بندازمش سطل اشغال گذاشتم تو پلاستیک تو جیبم وقتی اومدم خونه لباسامو انداختم لباسشویی ولی اون دستمال رو فراموش کردم. حالا اون دستمال پرز پرز شده و ب بافت همه ی لباسا چسبیده؛بااینکه کلی تو لباسشوبی دوباره شستشو زدم ولی این پرزها پاک نمیشه.چیکارکنم اون همه لباس رو تو این شرایطی ک نمیتونم جاشون تهیه هم بکنم؛ از طرفی چون این پرزها از توی بافت ها جدانمیشه هرچی هم چندبار بشورم باز بنظرم تمیز نمیاد و دوس ندارم الودگی ب دیگران منتقل کنم.اگر پرزها کامل با شستشو جدامیشد میتونستم دلمو راضی کنم ولی جدانمیشن. نمیدونم چیکار کنم شما راهی ندارین
خدای خوبم؛ این شعر بخشی از احساس تازهی من نسبت به تو رو بیان میکنه: " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار تویی /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی
بحث پاکی و نجسی توی اینترنت خوندم دربارش ولی منظورم از لحاظ میکروب و الودگی هستش
نه اگه برای میکروب و آلودگی میگی من نظرم اینه که خود خون پاک شده از دسمال اون پرز ها از دسمال تمیز باقی موندن یعنی بودن و نبودنشون فرقی نمیکنه
خدای خوبم؛ این شعر بخشی از احساس تازهی من نسبت به تو رو بیان میکنه: " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار تویی /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی