خواهرم امشب ساعت ۱۲ شب باید یه جایی میرفت
تنها بود
شوهرم زنگ زد گفت ما میایم که ببریم و بیاریمتون
حالا زنگ زده به مامانم که من خسته ام
نمیرم
یه جوری بگو نیان
حالا من یه ماه ببیشتره خونش نرفتم
تا حالا چندبار دیگه هم این کار رو کرده
جلو شوهرم خجالت میکشم بگم گفته نیاین