من چمدون برون داییم بود قرار بود من اعلام کنم.بعد نشستیم دیدم مادرعروس نیومد شیرینی بده منم اومدم یه کاری کنم که بیاد شیرینی بده می خواستم بگم در کیف واسه نمیشه شیرینی می خواد گفتم در کی...ر  وا نمیشه😑😑😑😑
کلا محو شدم تو افق پاشدم رفتم بیرون خالم اعلام کرد
فیلمبردار بیشعور هم این صحنه رو از تو فیلمشون سانسور نکرد
داییم همیشه زنگ میزنه میگه فیلم عروسیمونو دیدیم یادت افتادیم😂😂😂