نامزدم یه دختر خاله دارہ که خیلی حسودہ
یعنی باورتون نمیشه
بعد این از اول ھی به نامزد من گیر میدادہ که بیا باھم باشیم و اینا ولی کلا نه نامزدم نه خانوادش ازش خوششون نمیاد
دخترہ ھی سر بسته به مامان نامزدم میگفته که بیا من بگیر واسه پسرت غریبه خوب نيست و اینا
حالا مامانشم اصلاا ازین دخترہ خوشش نمیاد چون ازیناس که دو بهم زنه و عوا راہ بندازہ
ھمه میگن اخلاقش به خانوادہ باباش اینا رفته تو کل فامیل فقط ھمین یکی اینجوریه بقیه خیلی ھمو دوست دارن و باھم خوبن
خدایی خانوادہ نامزدمم خیلی منو دوست دارن ھمش میگن تو چهارمین دختر مایی از بابت اونا و نامزدم خیالم راحته
ولی از طرفه دخترہ یکم استرس دارم میگم نرہ واسمون دعا و اینا بگیرہ یا چشممون بزنه
چون چشمم شورہ
کلا ھم از طرف خانوادہ خودم ھم نامزدم خداروشکر وضعمون خوبه بعد این دخترہ خیلی به همه چی چشم دارہ یه بار چند وقت پیش مامانم کلا خانوادہ نامزدم اینارو دعوت کرد ھمین که این دختر اومد تو کلا چشمش رو من بود بعد به محض این که پاش از در گزاشت بیرون یه دفع چنان حالم بد شد که باورتون نمیشه
يه بار دیگم خونه نامزدم اینا بودیم اینام اومد بعد مامان نامزدم یه گلدون گرفته بود خیلی خوشگل بود تا این اومد تو ھی میگفت وای خاله چقدر قشنگه این گلدون انقدر گفت تا وقتی رفتن یه دفعه گلدون خرد شد
واسه ھمین خیلی میترسم نمیدونم چی کار کنم؟
نصفه فامیل میدونن این از بچگی نامزد من دوست داشته از یه طرفم خانوادہ نامزدم خیلی به من اھمیت میدن حتی جلو اینا واسه ھمین این رو من حساس شدہ ھمش بد نگاھم میکنه یا با نفرت نگاھم میکنه
چی کار کنم دلش باھام صاف بشه؟
آخه کاریش نکردم که اینجوری میکنه
سعی میکنم وقتی جایی ھست نرم حتی بعضی وقتا خودہ نامزدم یا مامانش میگه فلانی دارہ میاد نیا حتی خودہ نامزدمم میفرسته بیرون که این نبیتش اما انگار بهشون برخوردہ که چرا وقتی ما میایم اینجا پسرت و عروست نیستن
بچه ها چی کار کنم دخترہ بیخیال این نفرت بشه؟؟؟