سلام . مادر شوهرم عممه و شهر اونها زندگی می کنم... بالای سرشم.. توی این سه سال هر چی خودش و دختراش بدی کردن من هیچی نگفتم ولی ۲ ساله با دو تا از دختراش قهرم!
عممم میگه آدم باید طرف بچش باشه ..
میدونم خواهر شوهر مطعلقهه بهش خط میده! عممخیلی عوض شده ...
۳ هفته پیش هم چون به من و شوهرم گفت دزد و کلاهبردار شام نیومد بالا چون دعوتشون کرده بودم و گفتن می خواست خرمون کنید! شوهرمم کلا پشت منه و جوابشونو خوب میده تا الان با اینکه عممه بارها گفتم بیخیال و بخشیدم و روابط رو عادی جلوه دادم .. اما الان کم محلی ها و حرفه ای نیش دارشون بیشتر شده!
الان عمم بستریه و فردا عمل پشت بهاره حالت دنبالچه.. !!
یکی از خواهرشوهرا شب پیشش می مونه اما من نخواستم ک بمونم ... ب خدا اگر اذیتم نکرده بود میرفتم.. کلی هم غذا و چیزهای مقوی این مدت می پختم براش!
میخوام نه زنگ بزنم نه برم... نه حتی از خواهر شوهرم حالش رو بپرسم (اونی که باهام خوبه)
درسته بیمارستان اومد ملاقات مامانم اما اون زمان مادرم از مرگبرگشته بود و اینکه من بهشون توهینی نکرده بودم .. الان اونها بهم توهین کردن و میکنن .. هر کاریم کنم بازم بدم .. می گیر چیکار کنم؟ زنگ بزنم و برم؟ یا فقط زنگ و بی محلی مثل خودشون تا ب خودشون بیان؟