من معمولا تنها میرم بیرون حالا واسه خریدی چیزی
امروز عصرمیه مانتو کوتاه زرد پوشیدم و داشتم قدم میزدم
خیابونم شلوغ بود
همینجوری میرفتم ک یه موتوری سرعتشو کم کرد و زل زد بهم عینه آدم ندیده ها و هی میومد باهام
هیچی هم نمی گفت منم به رو خودم نیاوردم
تند تند رفتم و گوشیمو درآوردم الکی حرف زدن ک سلام بابا و اینا..
تا بعد چندتا خیابون بالاتر خودش رفت دیگ
ینی اون چند لحظه تا برسم خونه انقدر بدم میومد از خودم ک حد نداره
خیلی حالمو گرفت