چقد بد، منم حس میکنم تموم زندگیا بعده چندسال این شکلی میشه😔 اخه چرا
من چند وقته فهمیدم دو تا از فالووینگای اینستام از شوهرشون دارن جدا میشن وقتی فهمیدم هنگ بودم مخصوصا یکیش که اینفلوئنسر هست و خیلی از زندگیش و خونوادش میگفت بعد چند روز که قضیه شورش و کتکاشو گفت الان داره درمورد خونوادش میگه که خونواده سنتی بودن و اذیتش میکردن جوری که تا سرکوچم تنها نمیذاشتن بره من فکر میکردم چه شوهر خوبی داره چه خونواده روشنفکری داره اصلا کوه باورام نابود شد
بعد که این داشت اینو تعریف میکرد یه دوست دیگه مون گفت وا شوهر منم همینه
یعنی براش عادی بود این مساله
آدم نمیتونه سرشو بکنه زیر برف و خودشو به نفهمی بزنه که زندگیش خراب نشه اون وقت این دیگه اسمش زندگی نیست یه آدم نمیتونه تا آخر عمرش خودش رو گول بزنه
واقعا مخصوصا کسی که اینفلوئنسره خیلی چیزارو نشون میده و تو عکر میکنی چقدر شوهر خوبی چه خانواده خوبی ولی از یه جا به بعد دیگه نتونست و تو پیجش گذاشت اصلا هنگ بودیم که شوهرش کتکش میزنه حتی جلوی خونوادش یا خونوادش انقدر درموردش سخت گیری میکردن حتی گفت دوازده سالش بوده مامانش با چاقو اومده سراغش که اگه دوباره دست از پا خطا کنی میکشمت باباتم رضابت میده اب از اب تکون نمیخوره ماهمه دهنمون باز پونده بود.جالبه هردوتا فالووینگام که علنی کردن همسرشون خارجی بود یکیش که بچه سه ماهه داشت
