عزیزم شاید بقیه ی خواهر برادراش هم رفتن از در گرفتن
ایشونم به مامانش گفته بگو بیان بگیرن
مطمئن شو
مثلا از جاریت غیرمستقیم بپرس
چندماه پیش خانوادمو جلوم نفرین کرد و دعوامون شد شوهرم بعدش طلب کار من بود.من برا شوهرم جشن تولد گرفتم اونم دعوت کردم و بعدم برا پسرش ختنه سورون گرفت کادو بردم بعد من تو بارداری استراحت شدم و بیمارستان بستری بودم یه سر نیمد خونم
تازه میتونست زنگ بزنه بگه بیا گوشت بگیر
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
