2777
2789
عنوان

بیاین یه لحظه😂😂😂

174 بازدید | 18 پست

خاطره شب خواستگاری رفتیم تو اتاق یا کلا توی جمع رو بگین یا اگه خواستگاری رو رد کردین یا سوتی دادین یا اون طرف سوتی داده بگین 

اول خودم 😁😁😁

من وقتی شوهرم اومده بود خواستگاری خیلیی خجالت میکشید ولی من پرو پرو نگاهش میکردم و اصلا انگار ن انگار ها راستی ب خاطر کار شوهرم ساعت ۱۰ونیم شب اومدن 😂دیگه تا میوه و شیرینی و چایی آوردم  و حرف اقتصاد مملکت بود شد ۱۱و نیم بعد ما ۱۱ ونیم رفتیم تو اتاق هی تا میدید ساکتیم میگفت تموم شد بریم؟ 😂هی میخندیدیم و صدای خندمون خونه رو بر میداشت یا یهو یاکت می شدیم این وسطم هی داداش ۲سالم میومد در اتاق و باز میکرد میگف در باز باشه بعد میرفت آخر به شوهرم گفت آقا میفهمی در باز باشه!!ما تا ساعت ۲ تو اتاق بودیم و داشتیم حرف میزدیم از آخر بابا گف اگه تموم شد بیاین بیرون ک ما میخوایم بخابیما😂

تکی تو 😍مثه ستاره⛤ واسم🙃😜♾

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خاطرت رو بگو😂😂😂😂

خاطره جالبی ندارم چون منو شوهرم دوست بودیم 

بابام وسط خواستگاری گفت دختر و پسر که حرفاشون رو قبلا زدن 

بریم سراصل شیرین مهریه 😑😄



منو شوهرمم ازاول تااخر خواستگاری ور دل هم نشسته بودیم انگار ۱۰۰ ساله زن و شوهریم خیلی ریلکس و طبیعی ولی خب خوب بود همه چی 

...

من ۱۶ سالم بود که یه خواستگار اومد خوشگل نبود که بود پولدار نبود که بود اصلا هیچی کم نداشت ما رفتیم تو اتاق من پشه کش گرفته بودم تو دستم( نمیدونم چرا واقعا) بعد این هی داشت از زندگی شغلش و فقط ور میزد آقا منم جو گیر یهو پشه کش و زدم تو سرش و گفتم خفه از این به بعد تو گوش میدی و من حرف خواهم زد همچین نگام کرد که نزدیک بود جیش کنم از ترس تا دو دقیقه خودم از این کارم لال مونی گرفته بودم که چرا من اینکار رو کردم بعد دیگه رفتن😂😂😂

نویسنده کوچولوی سایتتونم♡

😂😂😂😂😂

وای خدا

ما که رفتیم اتاق فقط شوهرم حرف زد کلی وعده وعید داد آخرشم زد زیر همش گفت من این حرفا رو نزدم😢

زنداداش فضولمم پشت در وایساده بود فالگوش (رفتیم بالا خونه داداشم حرف زدیم درم باز بود)رفت همه جا پخش کرد یه دعوای حسابی افتاد اول کاری 

مادرخوبی نداشتم سعی میکنم مادرخوبی برای دخترم باشم
من ۱۶ سالم بود که یه خواستگار اومد خوشگل نبود که بود پولدار نبود که بود اصلا هیچی کم نداشت ما رفتیم ...

😂😂😂😂گربه دم حجله کشتی ک

تکی تو 😍مثه ستاره⛤ واسم🙃😜♾
😂😂😂😂😂 وای خدا ما که رفتیم اتاق فقط شوهرم حرف زد کلی وعده وعید داد آخرشم زد زیر همش گفت من این ...

اووووو چ زنداداش فوضولی😑😂😂

تکی تو 😍مثه ستاره⛤ واسم🙃😜♾
😂😂😂😂گربه دم حجله کشتی ک

من کلا ۲ تا خواستگار داشتم یکیش رو که با پشه کش زدم تو سرش دومی هم اشتباهی قهوه ریخت روش بعدشم که ریخت گفتم وای قهوم میخواستمشا همچین نگاهش کردم که انگار اون بدبخت قهوه رو ریخته بعدش که رفتیم بیرون مامانم فهمید این یکی هم فراری دادن بعد بابام پرسید چی شده؟ گفتم قهوم رو هدر داد دست و چلفتی خان مامان داماد موقع رفتن تو گوش مامانم گفتن خدا صبرت بدا😂😂😂😂

نویسنده کوچولوی سایتتونم♡
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792