پشت سر یه بنده خدایی پیش خودم یه فحشی دادم از روی عصبانیت بهش گفتم فلانی حلالم کن تو دلم بهت ناسزا گفتم اونم بشوخی گفت حلالت نمیکنم مگه اینکه کیکی شیرینی چیزی برام بپزی 😁 منم گفتم باشه نمی ارزه اون دنیا جلومو بگیری
بعدافطار باشوهرم و پسرم رفتیم وسایل بخریم برگشتنی بدجور تصادف کردیم 😩 تاحالا یه تصادفو انقدر از نزدیک لمس نکرده بودم 😅 فقط چشمامو بستم و یه ضربه محکم و ... خدا خودش رحم کرد از پسرم اون لحظه غافل شدم تو چندصدم ثانیه اتفاق افتاد ... تازه مقصر هم بودیم بخاطر یه کیک چقدر باید فردا هزینه کنیم بابت صافکاری ماشین اون بنده خدا😅 تازه الان کیک رو پختم گذاشتم یخچال فردا خامه کشی کنم دعا کنید خوب بشه حالا 😁
دیگه فاز بدبختی برنداریدا بخندین عشقا 😘