من ۱۸ سالم بود و زیاد عقلم نمیرسید و درحد عقل خودم شرط گذاشتم که الان مینویسم.
درسمو بخونم
سرکار بعدش برم
گواهی نامو بگیرم
رانندگی کنم
سنمم که رسید چشمام هم عمل کنم (البته اینو اسمشو شرط نمیشه گذاشت)
درحال حاضر به جز سرکار رفتن و عمل کردن چشمم بقیش اتفاق افتاده، چشمم رو منتظرم سرکار برم بعد عمل کنم سرکار هم میخوام حتما ی جای دولتی برم که فعلا جورنشده برام تا ببینم خدا چی میخاد
الان اگه بودم حتما میگفتم تو ی ساختمون با مادرشوهر وجاری نمیشینم و تا سرکار نرم بچه نمیارم