ماهم بحثمون شد😂سرمنچ بازی
عاقاخیلی جِرزنه تامن میبردم کشیدکنارمنم پاره کردم انداختم آشغالی باپایدونه زد پشتم😂ولی حرصشودرآوردمااا
چندباره جِرمیزنه
الانم روتخته خوابیده ومن وپسرمم توحال درحال بازی🤕🤕🤕🤕انگارصبحه
منم برای همه اعصاب دارم و ارومم ب جز شوهرم فوری جواب میدم اصلا کنترل نمیکنم خودمو مقابلش درحالی ک در مقابل بقیع همیشه کوتاه میام و ارومم
قبل شام بزنش خب
قضیه از این قراره که پسر کوچیکم گفت مامان امشب من و بابا ظرفا رو میشوریم شوهرم هم مجبور شد بیاد بشوره بعد شروع کرد غر زده که چقد ظرف جمع کردی از صبح انگار نشستی حالا ظرفای افطار بودا
حالا که نزدیش یه قاشق داغ کن بزار رو دستش ،بجنب تا دیر نشده 😁😁😁
شوخی کردم صلوات بفرست فرزندم شیطونم لعنت کرد مرد که زدن نداره
منم ناراحت شده گفتم الان بیاد درک کنی که من چقد خسته میشم اونم گفت همین ظرفارم نشوری که از صبح تا شب بیکاری اونجا بود که من عصبانی شدم اخه من با سه تا بچه میخونم همش بیکارن باشم
ببخشید همش اشتباه تایپی شد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
