تنبلی مثل من؟؟؟؟
احتمالا دعوا منم سر همین خواهد بود؟
شوهرت چی میگ بهت؟
بخاطر حسادت های بی جا و حساسیت های نامربوط
به خاطر کارش و مسافرتاش؛ حساسیتش
بیشتر درمورد جدایی از مادرشوهرمه.شوهرم قبول نمیکنه دعوامون میشه
نمیدونم ولی همیششششششه بعداز برگشتن از خونه مامانش ایناتایه هفته باهم قهریم یه هفته طول میکشه استرسش از بدنم بره بعدش باز باید بریم
پایه نیست دوس دارم خودش اشتیاق نشون بده بگه پاشیم بریم بیرون یه شهر دیگه جاهای مختلف بریم همش من میگم اونم بهم حال نمیده حس میکنم خودش دوست نداره
من باشم دعوا نداریم مشکل از شوهرمه
قهرو دهن بین بی اراده فاقد قدرت تصمیم گیری دهن لق انگشتمو بکنم تو بینیم خانوادهش خبر دار شدن خانواده ش دخالت میکنن
خرجی‌نمیده دکتر‌نمیبره و به خانواده م توهین کرده
ازش متنفرم
معمولا دعوا نمیکنیم فوقش ناراحت بشم هیچی نمیگم سکوت میکنم
یه بار اعصاب نداشت از یه طرف خونواده ش از اون سر دنیا زنگ میزنن رو اعصابش میرن یه چی گفت با صدای بلند منم فقط جواب دادم صداتو سر من نبر بالا منم بلدم صدامو بزنم رو سرم
همین
معمولا جفتمون سکوت میکنیم
منکه هرچی دراز میکشم میگه همش خوابیدی
فقط و فقط بددلیش و گیرای بیخودش
