2777
2789

بچه ها مادرم هفته پیش خیلی حالش بد شد یعنی تا دم مرگ رفت وبرگشت تو بیمارستان شهرمون قبل ازش تست کرونا گرفتن و قبل اینکه جوابش بیاد می خواستن ببرنش بخش کرونا ... نمیخوام کارهای پرسمل عزیز کادر درمانو بی اجر کنم اما کاش بعضیاشون یه کم دقت و حوصله رو هم چاشنی کارهاشون کنن ...مادرم که بنده خدا زهره ترک شد ما هم هممون اینقدر عذاب کشیدیم که نگو

با ۲۰ سال سن ندیدم پرستاری که یکم دلش بسوزه برا بیمار زیر دستش

بابای من داشت میمیرد داشتن بحث میکردن کی بره تیغ بیاره شیو کنه برا عمل 😏😏

من اگر نیکم و گر بد ؛ تو برو خود را باش !

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مادرم سر یه قضیه عصبی شده بود تب ولرز شدید کرد با کمی سرفه رفتیم اسکن ریه گرفتن گفتن خدا را شکر پاکه اما بحاطر همون چند تا سرفه میگفتن مبادا کرونا باشه ما هم مبتلا بشیم با هزار مصیبت رضایت دادیم اوردیمش خونه بعد بردیم پیش یه دکتر عمومی که گفت همش بخاطر تنش عصبیه

اوووووو همچین میگی عذاب انگار اونا نشستن توی بیمارستان آب پرتغال میخورن و حمام آفتاب میگیرن =/

عزیزم نبودی ببینی چه برخوردی داشتن پزشک از فاصله ده متری داشت ویزیت می کرد خواهرم پرستاره خودش اطلاعات بالایی داشت وگرنه مادرما به فنا داده بودن

عزیزم نبودی ببینی چه برخوردی داشتن پزشک از فاصله ده متری داشت ویزیت می کرد خواهرم پرستاره خودش اطلاع ...

منظورت نمیفهمم خب فاصله چه ربطی داره میخوای بره بشینه توی بغل مادرت و ویزیتش کنه =///

خسته شدن عزیزم میدونی از کی تاحالا دارن کار میکنن دیگه بریدن 

شهر ما خدا را شکر وضعیت وخیم نیست و پرسنل هم تو تنگنا و خستگی نبودن فقط بخاطر چند تا سرفه همه داشتن فرار می کردن 😒

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792