خیرات دادم به نیت پدرم غذا درست کردم باشوهرم رفتیم تو شهر گشتیم به نون خشکی ها بچه های کار غذا دادیم وای از اول شب دارم گریه میکنم نمی دونید برای غذا چی کار میکردن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.