
درد دارد....
تظاهر درد دارد...دلتنگی درد دارد...انتظار درد دارد....بلاتکلیفی...بلاتکلیفی....بلاتکلیفی....درد دارد...
بی انصافیست...عادت دادن...خاطره کاشتن..و بیخیال پر زدن و رفتن...
به اندازه یک چاه عمیق شب در وجودم رخنه کرده و به اندازه اندوه غروب درون گلویم بغض چمبره زده و آنقدر دلسردم که از دست خودم هم به ستوه آمده ام...
حال اگر از روزنه خواب هایم گذر کنی...آن موقع می رسی به یک سری واژه تب دار که دائم دلم را به آتش می کشد....باور کن نامردیست کسی را بی خواب کردن....
باور کن کم آورده ام...