2777
2789
عنوان

نامزد خواهرم ...

609 بازدید | 30 پست

بچها نامزد خواهرم خیییییییییلی غیرتیه ! جوری که از نظر من از حدش دیگه گذشته! خواهرم بخواد با یه پسر کوچیک حرف هم بزنه گیر میده بهش که حرف نزن باهاش ! خواهرم میگه چرا نامزدش میگه به هر حال اونم پسره! حس میکنم زیاد اعتماد نداره ب خواهرم .... ب خواهرم گفتم بیا یه مزاحم الکی برات پیدا کنم تو رو بلا فاصله بهش بگو  که اعتماد کنه بهت خواهرم میگه بیخیال الان شر به پا میکنه ! حقم داره والا! بنظرتون چیکار کنیم؟ گاهی واقعا دلم میخواد پاشم ی دوتا چیز بش بگم :/ مشاورو این چیزا هم قبول نداره!!!

 راهکار بدید لطفااااا اگه میدونین! :((

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

رو انتخابش بیشتر فکر کنه بنظرم😕😕

دنیا جای خوبی میشه   وقتی آدم های فهمیده کار بد دیگران رو تذکر بدن.اگر عمقی نگاه کنیم میبینیم مقصر این همه ظلم و بدبختی و فقر و جنگ فقط آدم بد ها نیستن بلکه اتفاقا آدم خوب هایی که بدی رو دیدن و سکوت کردن باعث و بانی اصلی مشکلات دنیا هستن. بیاید از این به بعد خودمونو مسئول تر بدونیم و با ایمان پیدا کردن به نقش خودمون توی زیبا شدن دنیا و با تلاش خودمون اوضاع رو بهتر کنیم.                   سکوت در برابر ظالمان، مشارکت با آنان است.(آیه ۱۶۵ سوره اعراف)                                                             امام جواد(ع):هر کار زشتی را تحسین و تأیید کند،در آن کار شریک است.

هدف از نامزدی واقعا چیه؟ مگه غیر از اینه که اخلاق طرف رو بشناسیم و اگر خوب نبود بهم بزنیم!؟

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
شخصیتش اینطوری شکل گرفته. راهکار شما براش خیلی کوچک و کم اثره. نیاز به مشاوره طولانی داره که شاید عو ...

اخه لامصب یکیو ب عنوان مثلا مشاور فرستادیم بهش گفته من فضول نمیخوام! اصن اعتقاد نداره ب مشاوره و اینچیزا

هیچوقت هیچ وقت اجازه ندید یه مرد حتی اگه پدر و برادرتون بود به خودش این اجازه رو بده باهاتون همچین رفتاری بکنه

به خواهرت بگو خودش هم این کار رو بکنه

مثلا بهش بگه به دخترا بچه ها نگاه نکن! غیرتی میشم

ببینیم چه حسی داره؟ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز