بعدی لطفا
منم بلایکید
ادامه رو نگو تا اینجا کافیه بکش کنار یا کلا بدتر شو سعی کن با همسرت یک بار بری فروشگاه و باهم بگو بخند کنین.
بزار حساب کار بیاد دستش
عکس خودتو و شوهرتو بزار پروفایل
منم لایک
عزیزم بزار دیه
اصلا دلم نمیخواست دوباره هم ببینمش با این حال مجبوری رفتم وقتی رفتم ساعت 11 شب بود و فروشگاه خلوت شده بود یه مشتری داشت ک رفت و بعدش خودش تنها بود تا مشتری رفت گفت سلاااااام خوبی چه خبر؟ گفتم مرسی
گفت خوش میگذره منم طبیعی گفتم مشتری داری میکنم دیگه. که یهو گفت اینستا دیگه؟ حال میکنیا
دلم میخواست بگم چ حالی مثلا چقد تو خرابه مغزت ولی سرم پایین بود منتظر بودم حساب کنه هی حرف میکشید وسط
گفت از اون بالا از پنجره نگا میکنی هروقت خلوت میشه فروشگاه بعد میای نه؟ هی هم میخندید گفتم نه مهمون دارم کار داشتم گفت سحر مهمون داری؟ چ جالب ما وقتی بچه بودیم با. پسر خاله ها میرفتیم خونه هم حالم داشت بد میشد دلم میخواست زود بیام خونه
بروز رسانیم سوراااااخ شد
کجا رفتی اسی
یا دیگه باهاش کار نکن یا یه جوابی بهش بده که بتمرگه سرجاش
یکی منو لایک کنه
قید کارتو بزن ک بعد سوتفاهم نشه
ادامه رو گفتی بلایک
گفتم بی زحمت فاکتورشو بنویسید یهو گفت شوهرت چیکارس؟ گفتم همه فن حریفه هرکاری از دستش برمیاد گفت نه خب جدی شغل اصلیش چیه؟ گفتم بازاریه تو کار کاغذ دیواریه گفت پس اوضاعش خوبه؟ گفتم اره گفت پس چرا بیشتر مواقع خونس؟ داشتم از این همه زیر نظر بودنش عذاب میشدم گفتم خب بخاطر کرونا الان بازار یکم خوابیده روزی چندساعت میره دیگه
گفت پس من کاغذ دیواری خواستم بیام ازش بگیرم گفتم اره حتما به خودشم بگین اینارم سریعتر فاکتور کنین کار دارم
گفت از وقتی شماره تو دارم میبینی چقد خوبه بهت میگم چی موحوده گفتم نه دیروز یه مورد رو اشتباه گفتین یهو دیدم قهقه میزنه و میخنده چشمکم ک جز اجزای جدانشدنیه صورتش شده گفت واقعا؟ گفتم بله گفت تو رو خدا ببخش سرم خیلی شلوغه گفتم لطفا بیشتر دقت کنیدگفت اگه یه وقت دیر جواب تلگرام دادم خب بهم زنگ بزن، لباسارو برداشتم سریع زدم بیرون داشتم ازش میترسیدم
[QUOTE=136548688]بروز رسانیم سوراااااخ شد[/
خو ناخوناتو بگیر😶
نگا مال من پهن شده😐😒
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
