من یه مشکلی دارم که دوس ندارم از پول بابام یا مامانم استفاده کنم چیزی هم بهم نمیگن ها ولی من از خریدن خیلی چیزایی که دوس دارم صرف نظر میکنم وضع مالیمونم خیلی بد نیس مثلن خواهرم هفته پیش ده تا کتاب خرید که خیلی گرون شد ولی من با اینکه خیلی دوس دارم کتاب بخرم ولی به خاطر پولش نمیخرم ,دوس دارم پول خودم باشه و ازطرفی دانشجوعم و کار ندارم مخصوصن الان تو این شرایط ،ایا من مشکل دارم که اینجوری فک میکنم؟؟احساس میکنم یه وسواس عجیبی گرفتم
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
من مامانم نمیگم بده ولی یه خاطره بد دارم یکی اینکه یه بار میخاستم برم مدرسه2ت قرض داشتم باید میدادم با کلی گریه اخر بهم داد یادم نمیره مسخرم نکنید حالا
برای بهبود و خوب شدن زندگیم میشه یه صلوات بفرستین لایکم کنید منم براتون بفرستم☺
فقط میگم چرا وقتی پول من نیس باید خرج کنم 🤦🏻♀️🤦🏻♀️ در حالی که خودم هیچ پولی از هیچ جایی ندارم ...
منم سرکار نمیرم اما چکار کنیم خب نمیشه کاری کرد پس مجبوریم به روی مبارکمون نیاریم😅
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
اگه پدرتون وضعشون خوب نبود یه چیزی ...اسمش میشد درک کردن ...وقتی وضعش خوبه خرج کردن در حد متعادل چه مشکلی داره مگه ؟نه افراط نه تفریط ...
هوای یکدیگر را داشته باشید،دل نشکنید،قضاوت نکنید،هنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنید،به غم کسی نخندید،به راحتی از یکدیگر گذر نکنید،به سادگیِ آب خوردن بر دیگری تهمت ناروا نبندیدو حریم آبروی دیگری را بدون اجازه وارد نشوید ...آدمها ، دنیا دو روز است !هوای دل یکدیگر را بیشتر داشته باشیم ...