شیرینی درست کردم تادرست شد یه عالمه واسه بابام توبشقاب چیدم که واسش ببرم....اتاق بابام بالاس همینجور خوشحال داشتم میرفتم که تو راه پله صدای فندکشو شنیدم خشکم زد یه نگاه به بشقاب دستم انداختم برگشتم..اعتیاد اون داره خانوادمونو از هم میپاشه دیگه خستهذشدم..خستهههههههههههه
ببین من نمیخوام دخالت کنم خرج خانوادتون از کجا میاد؟؟ ولی اگه شماها ازدواج کردین یا برای ازدواج کردناتون مشکلی پیش نمیاد و ایشون سنشون بالاست باهاش کاری نداشته باشین.،، بنده خدا بیماره دست خودش نیست 😥😥