من متاهلم سر خونه زندگی خودمم به زور میخواد نظراتشو به ادم تحمیل کنه اصلا حرف تو سرش نمیره
زنگ زده که ب شوهرت بگو ببین میتونه شماره و ادرس بیمارستان دربیاره برا خالت گفتم باشه زنگ زدم ادرسو گرفتم دوباره زنگ زده میگه شماره بیمارستانو بگیر برا خالت وقت بگیرگفتم من نمیتونم خودش باید تماس بگیره اطلاعاتشو بده گیر داده تو زنگ بزن دوباره قطع کرده میگه شماره بیمارستانو دادم خالت بهش گفتم زنگ بزن با دخترم هماهنگ کن اون بهت اطلاعات بمارستانو میده ...شوهر من بدش میاد زندگیمو با اینا قاطی کنم داره ارامش زندگی منم بهم میریزه تلفنمو خاموش کردم الان اصلا نمیفهه هش حرف حرف خودشه