سلام بچه ها بدجوری از زنداداشم دلخورم... واسه چیدن سیسمونی بچم، مادرشوهر و دوتا خواهرشوهرام و خواهرم و مادرم و دوتا زنداداشام اومده بودن که وسایل بچه رو ببینن، زنداداش کوچیکم بیچاره یکسره سرپا بود نمیذاشت من دست به هیچی بزنم همه کارا رو خودش کرد از پذیرایی و جمع کردن ساک بیمارستان و... زنداداش بزرگم انوار نه انگار. حالا بماند که همه با یه بسته شکلات اومدن ولی اون دست خالی اومد و از جاشم تکون نخورد... هرچیو که باز میکردیم انگار میخواست مامانمو جلوی مادرشوهرم کوچیک کنه. هی میگفت چرا رخت خواب آماده نخریدین چرا کفش فلان مدل نخریدین... خلاصه خیلی عصبیم کرده بود هی بهش چشم و ابرو مینداختم هی بی توجهی میکرد بهم... خیلی دلم ازش گرفته این همه بهش محبت میکنم و بچه هاشو مثل جونم دوس دارم نمیدونم چرا انقد سعی میکرد منو پیش مادرشوهرم کوچیک کنه... اصلا دلم نمیخواد دیگه واسه جشن دخترم بگم بیاد خونمون.... 😔😔هی دستم میره بهش پیام بدم ولی میگم ولش کن بزار یه مدت بگذره یادم میره...
همونجا باید دهنشو میبستی الان دیگه بیخیال شو جاییم ازاین ب بعد دعوتش نکن
ولش کن،جواب ابلهان خاموشیست
عقده داره زیاد
همون موقع میزدی تو دهنش دیگه دندونتوشمرد
نبابا پیام نده بیخیالش شو
بهتم حسودی میکنه
برا سیسمونی بچه اش تیکه ای چیزی بهش ننداختین؟
خودش مگه سیسمونی آنچنانی اورده بوده؟
بنظرم حسودیش میشده
همون لحظه میگفتی مامان نکرده از مامان تو یاد بگیره بعدش به حالت تمسخر بهش میخندیدی
بنظر من همونجا میگفتی ما طبق سلیقه خودمون گرفتیم شما خودت جور دیگه خرید کن...چ بیشعوره خ ببخشید
اینکه کار نکرده رو نباید انتظار داشته باشی , ولی در مورد حرفاش میتونستی همونجا جوابشو بدی
نمی خواد چیزی بگی فقط برای مراسم بعدی دعوتش نکن تا خودش متوجه اشتباهش بشه
من کلا اعتقاد به بخشیدن بعضی آدم ها ندارم دیگه کسی تو این سن وقتی ازدواج کرده یعنی باید یه سری مهارت اجتماعی را داشته باشه و یکیش همین رفتار مودبانه است من این آدم را حداقل به طور موقت حذف می کنم تا متوجه اشتباهش بشه
پيام نده بهش دفعه ديگه بدتر ميكنه
بي تفاوت باش توام كمتر محل بده بهش و سرد برخورد كن تا خودشو جمع و جور كنه
نه دیگه الان میخوای چی بگی
